تراویس بیکل
تراویس بیکل
تراویس بیکل
تراویس بیکلدرباره من
پیوندها
- داداشم Phil
- دخترم بلومحیا
- وبلاگ قدیمی خودم دیگه بهش دسترسی ندارم.
جدیدترین یادداشتها
همه- در عشق اگر جان بدهی جان آنست
- آموزش واقعی باید منجر به فردی گردد که روی دانستن پافشاری میکند.
- هر کسی میتونه توی بهار عاشق بشه اما باید دید توی روزای بارونی هم کنارت میمونه.
- همیشه چهرهات را به سوی آفتاب نگه دار. سایهها پشت سرت خواهند افتاد.
- نظر من این است که هیچکس نباید خوشحالی را از کسی بگیرد، حتی از خودش
- زمانی که آدم فکری بلند و دلی پَست دارد، چیزهای بزرگی مینویسد و اعمال حقیری انجام میدهد.
- عصیانگر ترجیح میدهد که ایستاده بمیرد تا اینکه زانو زده زندگی کند.
- بنیادی را که بر پرهیزگاری استوار است چیزی نلرزاند، و کشتزاری که آبِ تقوا خورَد، تشته نماند....
- زندگی یک سفر است نه یک مقصد.
- تنها راه چاره در برابر گرسنگی کنترل معقول زادو ولد است.
- کانال تلگرام
- انتقام چیز شیرینی است، بگذار موعظه گران اخلاقیات هر چه می خواهند بگویند.
- تا آنگاه که نیازمند یادگیری هستی، دانشآموز بمان؛ این معنای همهٔ زندگیات است
- بخیل نباش که هیچ مؤمن و آزادهای به بخل گرفتار نمیشود. بخل ضدِّ ایمان است.
- آیدا سبزاندیش
- تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش میارزد، هدف است.
- از تمام صفاتی که برای پرورش جان و جسم شما سودمندتر است هیچ یک به اندازه عزم و اراده مفید نیست.
- همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.
- عقل و هوش خود را با خوشی و نشاط دمساز کن تا هزاران آسیب از میان برود و عمرت دراز شود.
- بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.
- کسانی به آرزوی خود نمیرسند که آرزو و انتظار محال دارند
- ما عموماً برای چیزهایی که بر سرمان نخواهد آمد به خود میلرزیم.
- وقتی حدود دو و نیم دهه پیش به سل مبتلا شده بودم، دریافتم که «نیروی اراده» موروثیام به طرز غریبی بیاثر شده است
- ترس از بیماری
- چشمانت را خوب باز کن و نگاه کن، چهرهٔ خود را در تصویری میبینی؛ با گوشهایت خوب گوش بده، صدای خویش را در همهٔ صداها میشنوی
- چون نیست حقیقت و یقین اندر دست// نتوان به امید شک همه عمر نشست
- متأسفانه بسیاری از مردم پس از اینکه به دامان شوربختی درافتادند، به سعادت از دسترفته خویش پی میبرند.
- انسانها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند، بیش از فقر، حتی بیش از مرگ.
- مدتها پیش متوجه شدم کنار آمدن با بیاعتباری و بدنامی، سادهتر از کنار آمدن با عذاب وجدان است.
- میخواهم به یادِ من باشی؛ اگر تو به یادِ من باشی، عینِ خیالم نیست که همه فراموشم کنند!
- تا چه مایه اندوهناک و دشوار میتواند باشد عالم وقتی تو هیچ بهانهای برای حضور در ان نداشته باشی.
- [ بدون عنوان ]
- شیراز
- کسی که نتواند بر ترس غلبه کند، هنوز اولین درس زندگی را نیاموخته است.
- بر گامهای برداشتهشده و بر مرگهای بهوقوع پیوسته، نباید اسف خورد
- خاطرات کودکی اغلب جزییات کوچکی هستند که خودشان را از عدم جدا کردهاند.
- چگونه بشنوم صدای ریزش هزار برگ را ز شاخه ها؟ به من بگو، بگو
- آنکه به دروغگویی منسوب گشت اگر راست گوید، از او باور ندارند.
- من از اونام که عاشق عاشق شدنم.
- دل که بهت سپردم ، برات قسم که خوردم ، دیدی که راست میگفتم
- ما در حال انجام وظیفه ایم.
- شجاعت یعنی اینکه بترسید اما هرطوری که شده یک قدم به جلو حرکت کنید.
- بدبختیها را فراموش کنید تا خوشبخت شوید و اگر خوشبختیها را از یاد ببرید آدم بیچاره و بدبختی خواهید بود.
- کسی که چیزی را مذمت کند به همان چیز گرفتار می شود
- جنگ هم بشه خدا بخواد شهیدیم.
- باید مرا باور کنی! من با توأم، هر جــا که باشی
- پا تهی گشتن بهاست از کفش تنگ// رنج غربت به که اندر خانه جنگ
- در نظرم، آقای کلاتر مرد بسیار خوب و قابل احترامی بود. این فکر را تا لحظهای که گلوی او را بریدم، با خود در ذهنم داشتم.
- [ بدون عنوان ]
- من معتقدم که وقتی آدم در زندگی تنهاست و دارد فکر می کند ، باز هم مخاطبِ افکارش فردِ خاصّی است.
بایگانی
- شهریور 1403 17
- مرداد 1403 41
- تیر 1403 28
- خرداد 1403 29
- اردیبهشت 1403 39
- فروردین 1403 40
جستجو
آمار : 81840 بازدید
Powered by Blogsky
ترس از بیماری
رفتم حموم و اومدم بیرون،یه کم سرم گیج رفت.نکنه سرطان گرفته باشم.
تراویس بیکل
جمعه 26 مرداد 1403 ساعت 20:23
به خاطر تغییر دمای بدنه که روی فشار خون و... تاثیر میذاره شاید.
شاید هم سرطان خون گرفتم
به اذن خدا از خدا باردار شدی.
بی ادب
انقدر چیزای منفی نگو.
من دوبار تو زندگیم تشخیص به سرطان داشتم و هر دوبار اشتباه پزشکی بود و چون سابقه خانوادگی و فامیلی بود دیگ باورمون شده بود، فرض کن با کلی معاینه و آزمایش، حتی پرتو درمانی رو هم تجربه کردم و در واقع نیازی نبود و این حرکت اشتباه بود و خیلی آسیب زد بهم.
مشکلاتم اصلا ربطی به سرطان نداشتن و یک چیز عصبی بودن و موقت.
این قضایا یکبار تو سال ۹۸ و یکبار ۱۴۰۰ رخ دادن، حالا با دوتا علائم گذرا هی حرف از بیماری جدی میزنی، ناراحت میشم.
چشم دیگه حرفش رو نمیزنم