تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

باید مرا باور کنی! من با توأم، هر جــا که باشی

دیروز عصری موقع برگشت به خونه از سرکار،توی ماشین بودم و رادیو پیام گوش میدادم و رادیو ترانه "باورم کن" از علی زندوکیلی رو گذاشته بود.منم خیلی دلم گرفته بود به خاطر شهادت آقای هنیه،عجیب که با اون گرمای هوا و گرفتگی هوا چند قطره بارون هم اومد،منم دیگه طاقتم از دست رفت و چشمهام پر از اشک شد و با این ترانه چند قطره اشک ریختم.یه دلتنگی هم برای برادر و خواهر و مادر و برادر زاده ام هم داشتم،یک سال بیشتره که ندیدمشون.همه اینا باعث شد که کمی بغضی و اشکی بشم.

نظرات 2 + ارسال نظر
1244 پنج‌شنبه 11 مرداد 1403 ساعت 19:31

اون مواقعی که همه چیز همین مدلی دست به دست هم میدن تا خالی شی خیلی خوبه ، کم پیش میاد ولی به موقعست معمولا

بعدش هم جق زدم خالی خالی شدم

... جمعه 12 مرداد 1403 ساعت 18:42

خونوادت کجان؟
چرا نمیری ببینیشون؟

تهران هستن.مرخصی ندارم.هزینه اش هم زیاد میشه.زنم هم حامله هست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد