سلام
ممنونم از کسانی که هنوز به وبلاگ سر میزنن و اینجا رو میخونن.راستش بیشتر تو کانال مینویسم و اونجا دم دست تر هست،ولی دلیل نمیشه که وبلاگ ننویسم.
از اوضاعم بگم خوبه خدا رو شکر،طفل معصوم اذیت نمیکنه،در واقع عزیز دل خوب جمعش میکنه و بلده چی کار کنه که بچه گریه نکنه،لحظه به لحظه بهش ممه میده و بچه هی میخوره و پی پی میکنه.برخلاف چیزی که دیگران میگفتن و منو میترسوندن شب ها خوابم به هم نخورده.ساعت ۹ شب که میشه رسپریدون رو میندازم بالا و میخوابم تا ۶:۳۰ صبح.در طول شب هم به خاطر آپنه و تشنگی و گریه بچه هم بیدار میشم ولی بعدش به خواب میرم.
امشب یه دکتر میاد خونمون که بهم دستگاه تست خواب وصل بکنه.امیدوارم همه چی خوب پیش بره.
هر جمعه با عزیز دل یه مینی سریال میبینیم و زندگی جریان داره،مادر من ۶ روز موند پیشمون و مادر خانمم هیچی نموند پیشمون و عملا توی بزرگ کردن این بچه دست تنها هستیم،در واقع زنم دست تنها هست.ولی ظاهرا تجربه اش توی بچه داری بالاست.
دیگه چی بگم؟یه پیشنهاد کاری دیگه دارم که چند روز در هفته عصرها برم کار بکنم،هنوز نمیدونم قبول بکنم یا نه،توی شیراز خوب پول نمیدن،ولی شاید برم.
بچه داری و زایمان و تولد بچه مثل قضایای ازدواج میمونه،شما وقتی بخوای ازدواج بکنی میتونی بی نهایت خرج آتلیه و لباس عروس و باغ و تالار و غذا و مراسمات مختلف بکنی و یا این که میتونی دست یارت رو بگیری و بری دفترخونه عقد بکنی و والسلام.حالا خرج های بچه هم جوری هست که هیچ سقفی نداره،بی نهایت خرج زایمان و بیمارستان و سیسمونی و پوشک میتونی بکنی و میتونی هم به ساده ترین شکل ممکن ببریش جلو.
هوای شیراز هنوز گرمه و خنک نشده که جای شکرش باقیه.
یه چیز دیگه هم میخوام بگم،گفتنش از آدم آتئیست لامذهبی چون من شاید عجیب باشه،ولی بعضی وقتها فکر میکنم که خدایی هست و حواسش به من هست،و هر اتفاق و بلایی توی زندگی سرم اومده عین نیازم بوده،به مرحله والایی از پذیرش زندگی رسیدم.به خودم و گذشته و زندگی ام نگاه میکنم.من آدم زرنگ و باهوش و پر از استعدادی نیستم،ولی کارها برام خوب پیش میره،مشکلات برام آسون میشه،بچه خوب گیرم میاد،زن عاشق و آرومی دارم.نمیدونم چرا؟فقط حس میکنم دستی در تمام طول زندگی ام همراهم هست که منو از بین مسیرهای مختلف به سمتی راهنمایی میکنه که اتفاق های خوب برام بیفته.شاید واقعا خدایی هست و این دست خدا باشه.وقتی به این چیزها فکر میکنم از خودم خجالت میکشم و با خودم میگم پس اونی که تو زندگیش پشت هم بدشانسی و تصادف و مریضی و تنهایی و اندوه نصیبش میشه چی باید بگه،اگر خدایی هست که داره برای من و بعضی ها بهترین ها رو رقم میزنه پس چرا واسه دیگران این کار رو نمیکنه.سردرگمی های بیست و سه،بیست و چهار سالگی و اون سال ها دوباره به مغزم هجوم آورده که شاید یه قدرت برتر،یه کارما،یه خدایی واقعا باشه.
ممنونم که تا اینجا خوندی،تو خواننده خوبم اگر نبودی منم قدرت نوشتن نداشتم.خوندن تو باعث میشه که انگیزه نوشتن داشته باشم.دوستت دارم خواننده عزیزم.
زندگیت روروال جریال داره
خداروشکر
کاش برای همه ادم ها همینجوری باشه واقعا
مرسی عزیزم
تراویس
اگر اعتقادت بهت آرامش می ده و باعث می شه آدم بهتری باشی، بهش بچسب. هر چیزی که از آدم نسخه بهتری بسازه خوبه. بدی از اونجا شروع می شه که فکر می کنیم نسخه ما برای بقیه هم جواب می ده.
خیلی برات خوشحالم. امیدوارم آرامش در زندگی ات جریان داشته باشه
نوشته هات را همین جا می خوانم.
پیر شی جوون.
هاله جون دوستت دارم
خیلی به من لطف داری که نوشته هام رو میخونی.
سعی میکنم همیشه آدم بهتری باشم هاله جونم
مرسی ازت
بنظرم توی چهل سالگی به این مرحله از تفکر میرسی که هر چی خیره واست پیش میاد.
احتمالا درست میگی
این که خودتو آتئیست لامذهب میدونی عجیب تره
چه میدونم والا
بنظرم هرچقدر هم بخاهی خودت رو هَول و بیخود نشون بدی، بازم ادم خوبی هستی
خدا رو شکر ک ی دست خیر تو زندگیت هست
الهی همیشه هوات رو داشنه باشه
مرسی آتشی به رنگ آسمان عزیز
خیلی ممنونم ازت.چقدر کامنتت بهم امید داد
نوشته هاتون پدرانه شده ، نمیدونم چطور بگم در کل یه تفاوتی حس میشه با قبل و قشنگه
مرسی عزیز مهربونم.
خیلی مهربونی
این پستت دلنشین بود
قربونت برم کامنت تو هم دلنشین بود
تست خواب خوب بود؟
والا نازی جون،جوابش یک هفته دیگه آماده میشه
مرسی که به فکرمی
هر روز زندگیت پر از آرامش و دست خدا باشه تراویس
مرسی میتی جون
سلام تراویس
من نیومدم وبلاگ، کلی پست گذاشتین. خدا رو شکر، نی نی خانم و عزیز دلت خوبن. خدا رو شکر زندگیت رو رواله. ان شاالله همیشه شاد و سلامت باشین کنار هم. شما انصاف دارین و مهربونین و مطمئنا خدا هوات رو داره.
فدات نیره جون.قربون محبتت عزیزم
تراویس جون تودلت پاکه میشه منم دعا کنی:( فقط خدا شاهده بخاطر تو میام بلاگفا چنل تلگرامتم گم کردم سیم کارتم سوخت یکی دیگه گرفتم
کیمیا جون خیلی دوستت دارم عزیزم.چرا ناراحتی گلم؟
سلام جناب تراویس
امیدوارم همیشه زندگیتون بر وفق مرادباشه و وجود خدا رو تو زندگیت با تمام وجود حس کنی . در مورد رویه فرزنداوری و ازدواج و ..باهاتون موافقم ، من هروقت اسم بچه میومد اطرافیان میگفتن پول شیر خشک و پوشکش میدونی چقدرمیشه !؟ لباس میدونی چقدر گرونه و ... ولی حداقل این سه تامورد ذره ای برای ما بار مالی نداشته به نظرم پدرومادرها اگه خودشون سخت گیر و تجملاتی و چشم و همچشمی نداشته باشن بچه ها هم ساده گرفتن رو یادمیگیرن
دقیقا درست میگی مامان خانومی جون
مرسی از کامنت خوب ات