تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

آسمان نان روزانهٔ چشمان است.

دیشب مناظره رو دیدم و تازه فهمیدم کی نامزد شده.

پزشکیان و قاضی هاشمی که دکتر هستن و از من به شما نصیحت و وصیت دکتر جماعت آدم نیست و همشون بلااستثنا خسیس و متکبر و دخترباز و خودبرتربین و بی عاطفه هستن.پس این دو تا کنسله.جلیلی که یه پاش مصنوعیه و زاکانی هم یه دستش انگشت نداره،کسی که یه نقصی تو بدنش داره یه بغض و کینه خفی نسبت به دنیا و آدمهای سالم داره،پس این دو تا هم کنسله.میمونه اون آخونده که محمدی فامیلش بود و قالیباف.از بین این دو من به هیچ کدوم رای نمیدم،چون اصولا من هیچ وقت توی زندگیم رای ندادم.

تو هم اگه همه فوتبال های یورو ۲۰۲۴ رو نگاه میکنی پس یه بوس به لوکا مودریچ بده.

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا// ما چو مرغان حریص بی‌نوا

اون دختره که توی محیط کارم بود و متولد ۷۸ بود و به من گفت لباس هات خیلی قشنگه.خیلی بهم نگاه طولانی میکنه،لبخند میزنه و یه جور خاصی رفتار میکنه.خدایا تو خودت شاهد باش که من همچون یوسف پیامبر دارم خویشتن داری میکنم ولی بالاخره صبر منم حدی داره و ممکنه مثل موسی پیامبر عصام رو در بیارم و مثل یه مار بپیچونمش دور بدنش.خدایا صبر ایوب پیامبر رو به من بده و گرنه مثل نوح پیامبر باید یه کشتی بسازم و از این جا برم.خدایا تو خودت پناه بی پناهان هستی،من مثل یه گربه کوچولو بهت پناه میارم که شیطون گولم نزنه.سعی میکنم زیاد توی افق دیدش نباشم و باهاش تنها نشم،چون شیطون آدم رو گول میزنه.این داره به من نخ میده و منم تقوا پیشه میکنم.

تو هم اگه وقتی کسی بهت پا میده ته دلت خوشحال میشی که هنوز جذاب و خواستنی هستی پس یه بوس به نیمار بده.

هر کس محبوب بی چون و چرای مادرش باشد، خود را چون سردار فاتحی می‌پندارد که این احساس غالباً در زندگی باعث موفقیتش می‌گردد.

گل سرخ اول:همه فوتبال های جام باشگاه های اروپا رو میبینم.همه رو بدون استثنا.چرا؟خودم هم نمیدونم.

گل سرخ دوم:عید قربانتون مبارک.

گل سرخ سوم:دوست دارم مناظره انتخاباتی رو ببینم.

گل سرخ چهارم:خدا شاهده،به همین وقت عزیز،اکسپلورر اینستاگرامم دیگه از حد رد شده،همش شده زن های لخت،لخت کامل،اصلا هم هیچ لباسی تنشون نیست،من نمیدونم مگه اینستا محدودیت نداره؟مگه نباید ممه و کون سانسور بشن؟پس چطور همین جوری ریخته وسط اکسپلورر من،اینجوری بخواد پیش بره مجبورم اینستا رو پاک کنم و یکی دیگه بسازم.

گل سرخ پنجم:همستر کمبت هم خسته ام کرد،فکر نکنم پول یه کیک معینی پور هم ازش در بیاد.دیگه نمیرم تو برنامه اش‌.

گل سرخ ششم:خواننده های وبلاگ کم شده،نمیدونم چرا؟

گل سرخ هفتم:عرض دیگه ای نیست جز سلامتی شما،اگه تا اینجا خوندی یه بوس به رحیم استرلینگ بده.

به سودای روزهای دل‌انگیز گذشته گریه مکن، به خاطر حضور کوتاه‌شان لبخند بزن.

من علاقه زیادی به وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن دارم ولی مدتهاست که دیگه وبلاگ خوبی پیدا نمیکنم که ارزش داشته باشه بخونیش.

از شما توی این پست میخوام که وبلاگ های خوبی رو که میخونین و خوشتون میاد رو توی این پست به من و دیگران معرفی بکنید.مرسی.

اگه تو هم هر روز به همه وبلاگ ها سر میزنی پس یه بوس به زندایا بده.

کسی که در باطن خود آسایش ندارد بیهوده آن را در خارج جستجو می‌کند.

آدینه اول:ترانه "ماه پیشونی" از دریا دادور رو دوست دارم.خیلی قشنگ و با احساس هست.

آدینه دوم:نمیدونم روز قیامت که اعضا و جوارح به حرف میان ، اون وقت دندون و دهان و ریه آدمهای سیگاری هم به حرف میان.خدا رو شکر اومدم شیراز سیگار رو کنار گذاشتم.چیز خوبی نیست سیگار.

آدینه سوم:املت و نون تیری خیلی خوردم،کمی سنگین شدم و حالمدبده.

آدینه چهارم:خدا شاهده به جز قالیباف که چهره و اسمش واسم آشناست و قبلا تو تلویزیون دیدمش  دیگه بقیه کاندیداها رو نمیشناسم.اصلا نمیدونم کی هستن و شغلشون چیه.

آدینه پنجم:اکسپلورر اینستاگرامم فقط شده ممه،قبلا انیمه و ماشین و آشپزی ملل و فیلم های سینمایی و تکنولوژی واسم میومد،الان به همین برکت قسم فقط شده ممه،نه ممه های کوچیک،ممه بزرگ از هر رنگ و سن و نژادی،حتی یه سری هاشون مشخصه توسط هوش مصنوعی درست شده ولی خوب قابل قبوله.

آدینه ششم:هیچی دیگه،همین.تو هم اگه جمعه ها فقط تو خونه میخوابی پس یه بوس به صورت ماه سیما تیرانداز بکن.

پایان شب سیه سپید است

الان حالم خوبه

هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشته ن

نمیدونم تا چه حد حرفم پایه علمی داره،ولی دیروز قرص پاروکستینم تموم شد،نتیجه این شد که امروز قرص نداشتم و دسترسی به دکترم هم نداشتم،در واقع پول دکتر ندارم.تا دوباره بیفتم رو غلطک و حقوق بگیرم طول میکشه،اسنپ هم کار نمیکنم،همش سرکار هستم،همه پولم رو هم بردم و یه ربع سکه خریدم و دستم خالی شد.خلاصه داشتم میگفتم یک روز ،که امروز باشه پاروکستینم رو نخوردم و الان دلم میخواد همه رو بُکُنم.به شدت و جوری حشری هستم که هیچ وقت اینجوری نبودم.جق هم چاره کارم نیست.خلاصه دکترم رو یه جوری پیدا کردم و دست به دامانش شدم و برام نسخه کرد پاروکستین رو و از شانس کونی من حالا همه ملت روانی شدن و قرص نایاب شده،خلاصه که قرص رو پیدا کردم و خریدم و امشب میخورم و مردم ایران میتونن دوباره کمربندها رو شُل ببندن.لامصب چی داره تو این قرص ها که آدم رو آروم و منطقی و کوشا میکنه.

فعلا ولی قرص نخوردم تا شب کسی سمتم کسی نیاد که بدجوری حشریم.

بوس بوس،بخورم همتون رو.

تو هم اگه وقتایی دوست داری لاس ریز بزنی ولی جلوی خودت رو میگیری پس یه بوس به جیسون استاتهام بده.

و آنها که ایمان آورده، و عمل صالح انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند.

اون روزی که خبر شهادت رئیس جمهور رو دادن من از صبح خیلی زود قبل ۵ بیدار بودم و منتظر خبر خوش بودم ولی ساعت ۸ صبح خبر شهادت دادن و تلویزیون همش قرآن پخش میکرد.یکی از شبکه ها هم این آیه رو یه قاری میخوند و من چون معنی اش رو میدونستم قلبم مچاله شد و گریه ام گرفت.واقعا آقای رئیسی حیف بود.واقعا حیف بود.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.


یه بار دیگه هم گریه کردم،اونم وقتی هست که نماز میت آقا رو بر روی پیکر شهید سلیمانی میبینم،معنی اش رو که همزمان با نماز میخونم و گریه آقا رو میبینم منم گریه ام میگیره،واسه همین این فیلم رو کم میبینم.خیلی با معنی و زیبا هست.

بگو بار خدایا تویی که فرمان‌فرمایی هر آن کس را که خواهی خوار گردانی همه خوبی‌ها به دست توست و تو بر هرچیز توانایی

امروز یه همکار که دختر جوونی هست و خوشگل هست و متولد ۷۸ هست یهو بهم گفت خیلی رنگ پیراهن هات قشنگه و بهت میاد،منم گفتم مرسی،لطف داری.ولی واقعا چرا اینجوری گفت؟بدم نیومد تعریفم کرد،ولی خوب من مرد متاهل ۴۰ ساله ای هستم و تو دختر مجردی که ۱۴ سال از من کوچیک تری،اینجوری میگی شاید دل من بلرزه.من آدم بی جنبه ای نیستم واقعا،ولی تو این مسائل نمیتونم روشنفکر باشم.اون نباید از من اینجوری تعریف میکرد،حالا خوبه منم بهش بگم شما هم رنگ شال و رژ لبتون به هم میاد یا مثلا فریم عینکتون خیلی به صورتتون میاد.چه میدونم والا،یکی این یکی هم از این که تو محیط کار همدیگه رو به اسم کوچیک صدا بکنن بدم میاد،بگو آقای فلانی،سرکار فلانی،خانم فلانی،جناب فلانی.من نمیدونم تو خارج چطوره واسم هم مهم نیست.ولی این اینجوری وقتی تنها بودیم از من تعریف کرد هم به دلم نشست و هم به دلم ننشست.توضیحش سخته ولی احتمالا گرفته باشین چی میگم.

هیچ کس نمی‌داند که فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند که در کدامین سرزمین می‌میرد

این آدم های دور و اطرافم رو میبینم میگم چقدر خوش شانس هستن.ما که نه بابای خوبی داشتیم و نه پولی واسمون گذاشت،یه ازدواج تخمی هم کردیم و کلی از زندگی عقب انداختمون.ولی خوب خدا رو شکر الان زندگیم داره عادی میشه.البته اگه اون زن سابق بزاره،چند روز پیش از دادگاه زنگ زدن و گفتن ۸ سکه عقب افتادی و بیا بده.یه جوری میگه بیا ۸ تا رو بده انگار ۸ تا آدامسه.من میبینم پرونده های بقیه رو سالی یا دو سالی یه سکه هستن.من بدبخت قاضی نامرد اول زد واسم همه سکه ها رو یکجا بدم.بعد کلی اعسار راضی شدن ۵ ماهی یک سکه بدم.خدا از سر گناهان قاضی هایی که حکم بد میدن نگذره.با سرنوشت و زندگی آدمها مثل آب خوردن بازی میکنن.

دیگه چی میخواستم بگم؟آهان،کاش میشد هنرپیشه ها یا خواننده ها هم کاندید بشن اون وقت من به محمدرضا گلزار رای میدادم،دوسش دالم.

میدونید چی جالبه؟خیلی ها ،واقعا خیلی آدمهای زیادی از یازده سال پیش تا الان میخواستن که من ننویسم،گزارشم رو دادن،فیلترم کردن،مسدودم کردن،ولی من مثل رودخونه ای جاری همیشه جریان دارم و به فضای وبلاگستان فارسی نور و روشنایی و زیبایی میدم.

نیره جون جواب ایمیل ات رو دادم،زود جوابم رو بده.من آدم حساسی هستم دوست دارم زود بهم جواب بدن.

وقتی که دیگر دلواپس آن نباشیم که در چشم محبوبمان چگونه دیده شویم معنایش این است که دیگر عاشق نیستیم.

اینجا یه بارون شدیدی شروع به باریدن گرفت و خیابون ها حسابی خیس شد و هوا خنک شد و خیلی خوشحال شدم.

سرکار هم میرم،چیزی نمیگم زیاد از کار چون چیز خاصی نداره واسه گفتن.شرکت منظم و مرتب و تمیزی هست و همکارهام هم خوبن.حقوق هم گفتن ۱۲ تومن بهت میدیم.صبحانه و ناهار هم میدن.تا خونه هم با ماشین ۲۰ دقیقه راهه.خدا رو شکر میکنم و هر روز دوش میگیرم و خوشگل میکنم و میرم سرکار.من که راضیم،دیگه اینا هم باید راضی باشن،۲ هفته آزمایشی ام چند روز دیگه تموم میشه،بعید میدونم بگن نیا دیگه.این از کار.

شب ها شام نمیخورم،حقیقتش اشتهام کم شده و البته ایرادی هم نداره،آدم از کم خوری چیزیش نمیشه،پرخوری بده.

عزیزدل هم حالش اِی بدک نیست،حال خوبی نداره،ولی تحمل میکنه،بعضی وقتها توی تایم عجیبی هوس یه چیزایی میکنه که خدا به اسنپ خیر بده،واسم میارن،الان هم منتظر ۳ انبه و ۳ طالبی هستم.چند روز پیش هم نون رگاک و مهیاوه هوس کرده بود که مادرش براش درست کرد.کمی هم شکمم اومده جلو،البته خیلی کم.ایشالا که همه چیز خوب پیش بره و این طفل معصوم به دنیا بیاد.ایشالا اگه به دنیا اومد سعی میکنم یه گوسفند قربونی کنم و بدم به فقرا.

دیگه همین.تو هم اگر روزهات تکراری هست و با این وجود گله ای نداری پس یه بوس به ساندرا بولاک بده.

تولدت را فراموش نکرده‌ام و هرگز هم نمی‌کنم. نمی دانی چه قدر شب‌ها برایت گریه می‌کنم و تا صبح نمی‌خوابم.

متاسفانه یه رفیقی رو انداخت واسه همستر و لینک فرستاد و بازکردن لینک همانا و جذبش شدن همان.هر چی میگفتم دیگران کس خل هستن و عیبشون میکردم حالا سر خودم اومد و منم به جرگه همسترکمبتی ها پیوستم.حالا ایشالا پول یه کیک معینی پور از توش در بیاد.

دقت کردین چیزای بی مزه و پیش پا افتاده رو چقدر شیرین تعریف میکنم؟

تو هم اگه رویای این رو داری که با همسترکامبت هات یه دونه ماشین لاماری کله غازی بخری پس یه بوس بفرست واسه ماهسون خواننده ترک.

همیشه شق و رق در برابر مشکلات سینه سپر کنید تا بدین وسیله آنها را شکست دهید.

رفتم آرایشگاه و موها و ریشم رو کوتاه کردم که سرکار مثل یک الماس بدرخشم.اون انرژی سابق رو توی کار ندارم و خیلی بشاش نیستم.عزیز دل میگه الان تا ۵۰ سالگی یه جورایی میری توی یه حالت خواب و دوباره پنجاه سالگی رو که رد بکنی یه انرژی جدید میگیری و انگار دوباره متولد میشی،چه میدونم والا،بیراه هم نمیگه،این پیرمرد کس خلا رو تو پارک ها میبینم و این بازنشسته ها که سرشار از انرژی هستن و دل از کار نمیکنن به صحت حرفش پی میبرم.منتهای مراتب من الان انرژی  ندارم،الان رو چی کار کنم؟یه چیزی هم هست،چون حسابم بانکیم خالیه یه کم سرحال بودنم کم شده.اگه حسابم پر پول بود الان سرحال بودم و با کیرم ببخشید با دمم گردو میشکستم.

باری به هر جهت بحث رو به درازا نمیکشونم و تو هم اگر فکر میکنی نقطه گم شده و بی اهمیتی در این درازای تاریخ هستی و غم و غصه ها و دغدغه های تو هیچ پشیزی نیست در برابر بلندای تاریخ،پس یه بوس به امیلی بلانت بده.

او واقعاً مرا دوست دارد. برای همین هم می‌خواهد اذیتم بکند… چون عشق خودش یک جور آدم‌کشی است.

دنیایی که توش زندگی میکنم و آدمهایی که اطرافم میبینم با دنیای ادایی توی موبایلم هزاران فرسخ فاصله داره.وقتی آدمهایی رو میبینم که وسط کویر کار میکنن،ماه ها خونه نمیرن،اون قدر درگیر کار هستن که اصلا نمیدونن توی دنیا چه خبره و از این اداها خیلی فاصله دارن، اصلا خجالت میکشم حتی فکر بکنم به این جور مسائل.اصلا شرمم میاد که بخوام اظهار نظری در مورد همستر کمبت و بلایند دیت و صف احمقانه پاستا بکنم.

چه فایده ای دارد اگر انسانی، همهٔ دنیا را از آن خود کند و روحش را از دست بدهد؟

موبایل عزیز دل رو از تعمیر آوردم.یارو میگفت cpu سوزونده،ازم دو و نهصد گرفت.حالا که آوردم حس میکنم تاچ و ال سی دی رو یارو عوض کرده.چه میدونم والا،کمی هم پارانوئید هستم.ایشالا که عوض نکرده باشه و اگر هم عوض کرده خرج دوا و دکترش بشه.عزیز دل میگه حتی اگر عوض هم کرده نفرین نباید بکنی،ولی من بدبین هستم.کلا تازگی ها دقت میکنم به خودم متوجه شدم کمی آدم بدبینی هستم.اینجوری مثل تُرکها نیستم که همه چی بهم بربخوره و فکر کنم دارم مسخره ام میکنن،اینجوریم که حس میکنم دارن درم میمالن یا ال سی دی موبایلم رو عوض کردن،یا همکارها دارن بر علیه من توطئه میکنن که اخراج بشم و از این صحبتها،خوبیش اینه که میفهمم اینا حس های خوبی نیست و بهشون اهمیتی نمیدن.یا زنم جلوم رو میگیره و میگه به این چیزا فکر نکن.

یه چیز دیگه هم که بهش فکر میکنم و نسبت بهش بدبین هستم اتفاقاتی هست که توی رسانه ها و اینترنت و شبکه های مجازی میفته و اینا دارن ما رو کنترل میکنن و شرکتهای بزرگ موبایلمون رو شنود میکنن.ما رو برده خودشون کردن.خلاصه که اینجوریاست.

اگه تو هم داری میخندی به این کس خلایی که دنبال نات کوین همستر هستن پس یه بوس به مرلین مونرو بده.

زمانی آرزوهایی داشتیم ولی آنها فراموش شدند، چون مال دنیای دیگری بودند که امروز از ما خیلی دور است.

سرم حسابی با کار گرم هست.در واقع من آدم تک بعدی هستم،دیگه وقتی سرکار میرم بعدش انرژی هیچ کاری رو ندارم.بعضی مردها هستن مثلا صبح یه جا هستن عصرش میرن اسنپ یا یه کار دیگه میکنن،شب هم میرن ورزش یا کافه با رفیقاشون یا میرن زن و بچه رو میبرن بیرون،زن دارن،دوست دختر هم دارن.میخوام بگم خیلی انرژی دارن،من اصلا اینجوری نیستم،دیگه سرکار که میرم میام خونه انرژی هیچ کاری ندارم.فقط گوز میدم.اینم عیب منه‌.

کار هم بد نیست،خدا رو شکر راضیم ازش.ایشالا حقوق هم به موقع بدن.

دیگه خبر خاصی نیست،فیلم back in black رو دیدم که داستان زندگی امی واینهاوس عزیز و فقید بود.فیلم بدی نبود،شخصیت گنگ و پرروی امی رو که توی ترانه هاش وزندگی شخصی اش داشت رو خوب در نیاورده بود.

دیگه همین.اگه تو هم دلت میخواد تو لبخند جرج کلونی محو بشی پس یه بوس به مونیکا بلوچی بده.


کسی که از داشتن دشمن می‌ترسد نمی‌تواند دوستان واقعی داشته باشد.

اون پست کچل وبلاگستان و خیانت و خنجر از پشت به من زدن رو پاک کردم.چون حوصله حاشیه ندارم.محض اطلاع هم بگم منظور من "خانوم ف"نبود.


زندگی مبارزه‌ای دائم بین فرد بودن و عضوی از جامعه بودن است.

یه چیزی چند سال پیش تو اون یکی وبلاگم نوشتم و گفتم که سعادت بزرگی هست آدم بره دستشویی راحت و بی دغدغه جیش و پی پی بکنه و بیاد بیرون،این قدر این کار بدیهی و پیش پا افتاده هست که خودمون متوجه نیستیم چقدر خوشبختیم.

حالا یه بند دیگه هم اضافه بکنم.این زن و شوهرهایی هم که همون شب عروسی تا میزنه توش نه ماه بعد بچه دار میشن هم خیلی خوشبختن،خیلی خوشبخت.اون قدر که بیشترشون قدر بچه هاشون رو نمیدونن.

اگه خوشحالی از کاندید شدن احمدی نژاد پس یه بوس به هالی بری بده.

برای آرزو

آرزو جون شما باید توی سیستم تامین اجتماعی به عنوان نازا معرفی بشی.اول این که باید تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی باشی و بیمه برات رد بشه،یا این که تحت تکفل شوهرت باشی.اگه تحت تکفل پدرت باشی یا بیمه تامین اجتماعی  خودت یا شوهرت نداشته باشی بهت چیزی نمیدن.

حالا دو حالت داره یا تو آزاد کلی هزینه واسه IVF و تخمک کشی انجام دادی توی یه مرکز خصوصی و میخوای مقداریش بهت برگرده یا این که هنوز هیچ کاری نکردی.

حالت اول این جوریه  که من رفتم مرکز ناباروری و مدارک پزشکی ام رو که هزینه تخمک کشی و فریز جنین و IUI و IVF هست از اون مرکز گرفتم به علاوه یه نامه و بردم تامین اجتماعی.تو به مرکز بگی معرفی نامه واسه تامین اجتماعی میخوام بهت میدن.خودشون بلدن.بعد با شناسنامه و کارت ملی خودم و همسرم رفتم بیمه تامین اجتماعی و همه مدارک رو دادم و یه نامه بهم داد که از این به بعد با ارائه اون نامه به مراکز ناباروری مشمول 90 درصد تخفیف  در مراکز دولتی میشیم و در مراکز خصوصی هم بعد از پرداخت بهتون هزینه ها برگردونده میشه.حالا بعد تامین اجتماعی و گرفتن اون نامه و تعریف به عنوان شخص نازا در سیستم تامین اجتماعی میری کارگزاری بیمه و مدارکت رو همه بهشون میدی و یه فرم پر میکنی و حدود 3 ماه طول میکشه و هزینه رو بهت میده.بعد از اون هم اگر بیمه تکمیلی داری،مدارک رو به اونجا هم بده.بقیه پول رو بهت میدن.

اگر تازه اول راه هستی حتما بیمه تکمیلی هم بشو.اگر خودت یا شوهرت جایی نیستین که بیمه تکمیلی بشی،آزاد از سایت بیمه دی بیمه شخص واحد بخر.قیمتش هم از 4 تومن هست تا 6 تومن که پیشنهاد من 6 تومنی هست که بیشترین درصد پوشش رو داره.

آرزو جون هر سوال دیگه ای داشتی بپرس.ایشالا خدا بهت به زودی یه نی نی کوچولو بده.

اگر در جهان راهی یافت می‌شد که آب رفته را به جوی بازگرداند، ارزش داشت که به خطاهای گذشتهُ خود بیندیشیم

خبر خاصی نیست،امروز جمعه هست و تا دیر وقت و نزدیک ظهر خواب بودم،خیلی خوابهای بدی دیدم دیشب.نمیدونم چرا؟از شنبه هم میرم سرکار.حالا عصری میرم بیرون و خودکار آبی و قرمز و سررسید میخرم.لیوان و قاشق و چنگال هم میبرم.کمی استرس دارم واسه فردا ولی بهش اهمیت نمیدم.دوست دارم دیگه این یکی کار خوبی باشه و موندگار باشم.

خدا پدر و مادر و خود آقای رئیسی ، رئیس جمهور شهید رو رحمت بکنه،هزینه های ناباروری رو تامین اجتماعی بهمون پس داد.میخوام با پولش طبق گفته عزیز دل سکه پارسیان بخرم برای آینده طفل معصوم.

یه کوه ظرف کثیف توی سینک بود که همه رو شستم،عزیز دل ازم تشکر کرد و منم بهش گفتم بهم افتخار میکنی گفت آره.

شبکه خبر۲ رو نگاه میکنم و اینایی که کاندید شدن رو نگاه میکنم خداوکیلی یکیشون رو نمیشناسم.میگن احمدی نژاد هم میخواد کاندید بشه،چه میدونم والا.خدا هر کس رو که میخواد خدمت بکنه بیاره سرکار.

از اون جایی هم که آدم اهل حاشیه ای هستم این کامنت برام اومده که همین جا با شما به اشتراک میزارم:

"حالا بین تمام تبریک ها خدمتت عرض کنم که کارما رو (Karma) همه پس میدن...از جمله خودت.

این دختر خانوم نازی هم که نصیبت شده از این کارمای بابا جونش که یک عمر دنبال ناموس مردم بوده و زجرشون داده بی بهره نیست.

به شخصه نمیبخشمت، هیچوقت.

کاری که باهام کردی،سر دخترت میاد، چه بخوای، چه نخوای‌.

علاقه هم ندارم بگم کی هستم چون لایق دونستن اینم نیستی.

حالا هی بیا پاچه خواری این و اون و خدا و پیغمبر و غیره رو بکن، بخشش تاوان دادنه، بشین فکر کن ببین تو زندگی کیا ریدی.

در هر صورت،برای شروع، امیدوارم سالم به دنیا بیاد."


نمیدونم باهاش چی کار کردم که این قدر عصبانی هست ازم.ولی تا جایی که یادم میاد کسی رو اذیت نکردم.حالا ایشالا خودش بیاد بگه داستان چی بوده؟

دیگه خبر خاصی نیست جز سلامتی شما،تو هم اگر برای از بین بردن موهای زائد از نوره استفاده میکنی پس یه بوس به شیرعلی قصاب بده.

بدون شک آدم باید باطنأ جوان بماند تا جوانان را درک کند.

ترنم اول:ترانه "نازنکن" کورس رو وقتی گوش میدم دیگه خودم دست خودم نیستم و هر جایی که هستم دوست دارم لخت بشم و برقصم.

ترنم دوم:توی این سایتها و وبلاگ ها که میرم میبینم نوشتن که اگه محمودی بیاد ما رای میدیم،لاریجانی بیاد فلان طوره،جلیلی بیاد بیسان جوره،والا خوب همه رجل سیاسی رو میشناسین،من از کل دنیای سیاست آقا امام خامنه ای رو میشناسم،رئیسی خدا بیامرز و احمدی نژاد.تازه یه سری دیگه هستن مثلا فلان فوتبالیست لیگ دسته دو ایتالیا رو هم میشناسن،والا از فوتبالیست ها من یه دونه کریم باقری میشناسم،یه دونه علی دایی.ولی خواننده ها رو میشناسم،خواننده های جدید رو نمیشناسم،مثلا هیپولوژیست و دیاکو و اینا رو نمیشناسم،ابی رو میشناسم،داریوش،داوود بهبودی و اینا،ولی هنرپیشه ها رو همه رو از قدیم تا جدید میشناسم و توی هر مقطعی عاشق یکی هستم.الان عاشق سیدنی سوئینی هستم و اگه کسی ناراحت نمیشه از حرفم اون قدر روش کراش دارم که حاضرم زیر پاش بخوابم و تو صورتم بشاشه.حرف بدی زدم خودم هم میدونم تو کامنتها نصیحتم نکن‌.

ترنم سوم:از شنبه میرم سرکار،از شانس کونی من اینجا هم رئیسم زن هست.هر کاری که توی تهرون و شیراز داشتم رئیسم زن بوده،اونم زن های کس خل و روانی،این جدیده هم همش با افتخار میگه من ایده آلیست و کمال گرای افراطی هستم،هی اومد تو دهنم بگم مشکلات روانی داشتن افتخار نداره هی حرفم رو خوردم و نگفتم.خلاصه از شنبه میرم سرکار،دعا کنید دیگه اذیتم نکنن و بتونم اینجا بمونم.

ترنم چهارم:غم رئیس جمهور خیلی برام سنگین بود ولی دیگه کم کم دارم عادت میکنم به نبودنش،واقعا حیف بود،خدا بیامرزدش.آدم وقتی یه داغ سنگین میبینه اعتقادات مذهبی و یادآوری واقعه کربلا دلش رو آروم میکنه.اون روز اولی که رئیس جمهور شهید شده بود اخبار داشت غزه رو نشون میداد یهو تصویر بچه های کوچک کشته شده رو نشون داد و عزیز دل گفت اینا چی کار کنن بیچاره ها؟اینا که دیگه پناهی جز خدا ندارن.خیلی ناراحت شدم ولی دلم کمی آروم گرفت که درسته رئیس جمهور شهید شد ولی اقلا جنگ نیست تو مملکت و امنیت داریم.خدا این امنیت رو از ما نگیره.

ترنم پنجم:هیچی دیگه حرفی ندارم،اگه تا آخر پست رو خوندی نیکول کیدمن رو ببوس و اگه دوست نداشتی گریگوری پک رو ببوس.

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.

مرغ ترش و برنج پلو خوردم،ولی خیلی زیاد خوردم،بعدش هم تشنه بودم دو لیوان آب خوردم،بعدش حدود سی تا گوجه سبز خوردم توی نعنا و نمک،بعدش هم یه موز خوردم،بعد دوباره آب خوردم.الان حالم بده،خیلی هم حالم بده،هیچ وقت از حال بدم عبرت نمیگیرم و بازم پرخوری میکنم.خدایا خودت بهم کمک کن حالم خوب بشه،خدایا به خودت پناه میبرم.اگر مُردم حلالم کنید،زبان تند و تلخی داشتم که باعث رنجش بندگان خدا شد،منو ببخشید و حلالم کنید‌.

ایام عزاداری هم تموم شد و دوباره آخر پست ها بوس کردن به راهه،تو هم اگه گاهی از پرخوری حالت بد میشه پس یه بوس به اسکارلت جوهانسون بده و اگه خانم هستی به جرج کلونی.

پانوشت:تازه عنبه هم میخواستم بخورم.

این که می‌گویند گذشته فراموش می‌شود چندان درست نیست. چون گذشته راه خود را با چنگ و دندان باز می‌کند.

سلام و درود

از برکت دعاهای خیر شما امروز رفتم مصاحبه شدم و گفتن فردا بیا مصاحبه دوم و دوره آزمایشی کار.خدا رو شکر.

برای عزیز دل امروز بیمه تکمیلی خریدم،۶ تومن نقد دادم.همین چند روز پیش نوشتم کلی چیز مجانی هست تو کشور،امروز ۶ تومن که نه ولی پنج و هشتصد و خرده ای پول بیمه تکمیلی درمان دادم،البته که گرون ترین بیمه با خدمات پوششی هست.خدا کنه که به خیر و سلامتی استفاده بکنه.

نکته بعد این که حس میکنم دیگه زیادی دارم مبادی آداب و مودبانه می نویسم و مخاطبم رو خسته میکنه،اون تراویس هیز حشری بد دهن داره زیر لایه هایی از پدرانگی و شوهر بودن خاک میشه،خدا به هر کس که روانپزشک هست سلامتی بده،فقط یک قرص زیر و روم کرد و همه اخلاق های بدم از بین رفت.واقعا مداخله دارویی زندگی منو نجات داد.

دیگه این که هنوزم ته دلم واسه رئیس جمهور و آقای امیرعبداللهیان ناراحتم ولی خوب خدا رحمتشون بکنه،آدم میمیره هم مثل این عزیزان بمیره،شهید راه خدمت.

تا روز پنج شنبه همین هفته به احترام این ایام آخر پست ها بوس نداریم و به جاش برای شادی روح همه کسایی که در راه شغل و کسب رزق حلال برای خانواده جونشون رو از دست دادن صلوات.

کسی که بیشتر عشق می‌ورزد، در موضع ضعف قرار داشته و محکوم به رنج است.

چند وقتی هست حس بیزاری از انسانها سراغم اومده.ولی اول بزارید بگم که بالاخره امروز توی گوگل میت مصاحبه انجام شد.با کت و پیراهن نشسته بودم جلوی موبایل و شلوار پام نبود و شرت پام بود.دیگه گفتم پایین رو که نمیخوان ببینن.گفتن تا فردا و پس فردا جوابش رو بهت میدیم.گفتن حقوق چقدر میخوای منم گفتم بین ۱۰ تا ۱۲ تومن.کاش بیشتر میگفتم ولی ممکن بود اونا قبول نکنن.حالا هر چی خدا بخواد همون میشه.یه آزمایشی هم خانمم ماه پیش داده بود واسه بچه که ۵ و خرده ای شد آزمایش. امروز رفتم جوابش رو گرفتم.خدا رو شکر همه چیزش خوب بود و خیالم راحت شد و اشک تو چشمام حلقه زد.جنسیت بچه رو هم زده بود دختر قربونش برم.هر کس که حرف بچه من رو میزد و برام دعا میکرد لفظ دختر رو به کار میبرد و خدا رو شکر بچه دختر شده.خیلی خوشحالم.میگن دختر رزق و روزی بیشتری نسبت به پسر با خودش میاره.قربونش برم ایشالا که سالم بمونه تا موقعی که خانمم زایمان بکنه.خیلی استرس دارم براش ولی فقط توکل به خداست که آرومم میکنه،دوباره ایمانم به خدا برگشته سرجاش.

دیگه چند تا حرف خیر زدم و به اون جمله اول پُست نمی پردازم.

پُست همین جا تموم میشه،به احترام این ایام تا آخر هفته بوس نداریم به جاش دهانت رو با یه صلوات محمدی پسند خوشبو کن.

زندگی کردن با حسادت خیلی سخته. مثل این میمونه که جهنم کوچکت رو با خودت هی این طرف و اون طرف ببری

از دیشب همین جوری داره از خارج کشور باهام تماس میگیرن،یه بار از آلبانی بود،یه بار از سریلانکا،یه بار از شیلی و یه بار هم از سنگال.

نمیدونم داستان چیه؟دیشب هم تا صبح خواب میدیدم رفتم اروپا،چه لباس های قشنگی هم پوشیده بودم،یه پیراهن سفید تنم بود توی خواب که پایینش گلهای سبز داشت و یه شلوار جین خیلی خوش دوخت و قشنگ با یه کفش ورزشی با خط های صورتی.لباس هام تقریبا دخترونه بودن الان که فکرش رو میکنم ولی خوب خیلی قشنگ بودن.

امروز بهم زنگ میزنن برای مصاحبه،حالا هر چی شد نتیجه اش بهتون میگم.

پست ها فعلا به احترام این ایام بوس نداره،به سبک داداشم فیل که کمی ازش دلگیرم صلوات تو دلت بفرست.



پانوشت:الان ساعت ۱۲:۰۲ دقیقه هست و هنوز با من تماس نگرفتن.من امروز نرفتم سرکار که بمونم خونه واسه مصاحبه تصویری

پانوشت 2: الان ساعت 13:18 دقیقه هست.هنوز باهام تماس نگرفتن.به من گفت فردا با گوگل میت باهات تماس میگیریم.چرا تماس نگرفتن؟قلبم رنجیده

پانوشت 3: زن جنده سابقم با وجود ازدواج مجدد و بچه داشتن بازم دست از سرم برنمیداره و رفته دادگاه واسه اجرائیه مهریه.مسیجش برام اومد.

پانوشت4:وسط این استرس ها مرتب از کشورهای خارجی بهم زنگ میزنن،تا الان شده هفت بار.از افغانستان هم زنگ زدن.

پانوشت آخر:خودم زنگ زدم به اون شرکته،گفتن فردا ساعت ۱۱ جلسه گوگل میت برگزار میشه.ایشالا که خیره،الان هم اومدم بیرون،تپ سی کار میکنم که امروز صفر نباشم.اقلا یه دویست،سیصد تومنی کاسب بشم.

تنها ثروت این دنیا در زندگی در دوستی و محبت خلاصه می‌شود.

خوارداشت اول: از دعای خیرتون و نفس حقتون تا پست قبلی رو گذاشتم یه شرکت خوب بهم زنگ زد و واسه فردا قرار مصاحبه گذاشت.دعا کنید همه چی خوب پیش بره.شما خواننده های من آدم های خوب و سرشت پاکی دارین و پیش خدا جایگاه رفیعی دارین.

خوارداشت دوم: پاکش کردم.

خوارداشت سوم: یه چیز دیگه از دهه شصتی ها بگم کون لق هر کی که بدش میاد.داشتم میگفتم این دهه شصتی های عتیقه و آنتیک هر ترانه ای باشه و مال هر دوره ای باشه به اسم خودشون میزنن.یارو خواننده ترانه رو سال 64 خونده دهه شصتی میگه من با این خاطره دارم،بهش بگی تو اون موقع اصلا به دنیا نیومده بودی میگه باشه من خاطره دارم،ترانه نامهربون فتانه که دهه شصت خونده شده دهه شصتی میگه مال دوره منه،ترانه پریچهر معین دهه 70 خونده،دهه شصتی میگه مال دوره منه و باهاش خاطره دارم،ترانه های دهه 80 و ساسی مانکن و اینا رو دهه شصتی میگه من باهاش خاطره داره و مال دوره ما هست،ترانه های دهه 90 که مرتضی پاشایی و محسن یگانه خوندن که اصلا مگه میشه به نام کس دیگه زد جز دهه شصتی عتیقه.الان هم ترانه های تتلو و رپ های نسل چهار رو دست گرفتن و ادعای مالکیت معنویشون رو دارن.من نمیدونم این دهه شصتی نسل سوخته خاطره بازیش با ترانه ها چه زمانی قراره متوقف بشه؟تازه ترانه های فرهاد و فریدون فروغی رو هم اسم ببری همشون باهاش خاطره دارن و اونا رو هم یه جوری دهه شصتی حساب میکنن.اگه تا الان حالیت نشده چی گفته اینو بگم که مثل این میمونه که یه دهه هشتادی سرش رو از توی انیمه و مانگا و بی تی اس در بیاره و بگه ترانه "خاطرات شمال محاله یادم بره" از حمیرا مال نسل من هست.همون قدر عجیب و احمقانه ولی خُب دهه شصتی نسل سوخته این ادعا رو داره.

خوارداشت چهارم:دوباره دارم به تنطیمات کارخانه برمی گردم و تراویس بی چاک و دهن سابق میشم.دعا کنید که اونجوری نشم وگرنه از این به بعد فقط verbal abuse به راهه.

خوارداشت پنجم:فکر کردی تا اینجا اومدی خبری از بوس هست؟حاشا و کلا.

بالاترین درجه هوشی با کمترین جاه طلبی و کنجکاوی محض مرتبط است.

سعادت اول: یه نفر دیشب بهم گفت با اختلاف بهترین وبلاگ نویس قرن هستی و منم اشک توی چشمام حلقه زد.خیلی خوشحال شدم.

سعادت دوم: از اون کار شهرک صنعتی اومدم بیرون.خیلی راهش دور بود،حقوقش بد نبود،۱۵ تومن بود.ولی خوب دیر پرداخت میکردن حقوق ها رو.امیدوارم این نزدیک یک ماهی که کار کردم رو لااقل حقوقش رو بهم بدن.

سعادت سوم:میدونید چرا وقتی از نظام و دولت و کشور تعریف میکنم بعضی هاتون فشاری میشن؟چون تحت تاثیر ماهواره هستین،آخرین باری که شبکه های ایران رو دیدین کی بود؟بیست و چهاری یا من و تو میدید که خدا رو شکر قطع شد،یا میخکوب ایران اینترنشنال هستین یا بی بی سی یا دیگ شبکه های ضد ایرانی،این قدر که صبح تا شب اینا رو می بینید همه چی رو سیاه میبینید،زنهار که این جوری ادامه بدین دلتون هم سیاه میشه،خیلی هاتون البته دلشون هم سیاه شده،آدمی که از فوت رئیس جمهورش خوشحال میشه،از باخت تیم ملی کشورش خوشحال میشه،از تحریم ها و جنگ و بدبختی خوشحال میشه دلش سیاه شده و خودش خبر نداره.

سعادت چهارم:ایشالا یه کار جدید پیدا میکنم.از اسنپ و تپ سی خسته شدم،دلم یه کار خوب میخواد.

سعادت ششم:به احترام این ایام محزون فعلا خبری از بوس و بوس بازی نیست.

همین.بوس

همه می‌دانند که زندگی به رنج زیستن نمی‌ارزد. همه محکوم به مرگ اند، دیر یا زود.

من واقعا آدم سیاسی نیستم و از سیاست هم خوشم نمیاد.حزب اللهی نیستم و هیچ نفعی از نظام به من نمیرسه و شغلم راننده اسنپ هست و آدم از هفت دولت آزادی هستم.چند کلمه میگم بدون گارد و فحش دادن بخونید.

ما دهه شصتی ها،دهه پنجاهی ها،دهه هفتادی ها،هشتادی ها،از وقتی که چشم باز کردیم زیر سایه آقا خامنه ای بودیم و بچه های این نظام هستیم،این نظام ما رو مدرسه فرستاده،واکسن زده،بهمون سواد آموخته،مریض شدیم رفتیم بیمارستان دولتی،ختنه شدیم،نماز جماعت خوندیم،دانشگاهی که بیشتر کشورها پولی هست مفت و مجانی رفتیم،خوابگاه بهمون داده،ما هم عوضش بیمه رد کردیم،مالیات دادیم،سربازی رفتیم،بعدها هم پیر که شدیم همین نظام حقوق بازنشستگی به ما میده،یارانه میده،هزینه درمان بواسیرمون رو میده و الی آخر.نظام و حکومت دیگه و شخص دیگه ای توی صورت ما تف هم نمیندازه،فحش دادن به این نظام و مسئولینش میدونید مثل چیه؟دقیقا مثل پدر و مادرهای ما هست که انقلاب کردن.کار خوبی کردن؟نه.منی که عاشق رهبر و این نظام هستم میگم پدر و مادرهای ما اشتباه کردن انقلاب کردن و اونا هم بچه شاه بودن و نمک پرورده شاه و پهلوی بودن و نباید انقلاب میکردن.حالا انقلاب کردن،بعد جنگ شده و کلی آدم جونشون رو از دست دادن و حکومت الان اسلامی هست.آقا تتلو ده سال پیش تو ترانه اش گفت که "اون بیرون خبری نیست"خودش هم برگشت ایران.حالا دوست عزیزی که از شهادت رئیسی خوشحالی،هر روز در رویای این هستی که نظام عوض بشه،یه نگاه به زندگیت و به خودت بنداز،داری یارانه میگیری،بنزینی میزنی که هر لیترش از ۵۰ سنت کمتره،بیمارستان مجانی میری،مدرسه مجانی میری،دانشگاه مجانی میری،شغل دولتی داری و داری از برکات نظام استفاده میکنی،با رفتن اینا هیچی بهتر نمیشه.والا اگر آخوندها نبودن اولین اتفاق تورم و بدبختی و گرونی و تجزیه ایران و جنگ هست.من نمیگم ذوب در نظام بشین،منتقد نباشین،من میگم این فکر رو از سرتون بیرون بکنید که اگه آخوندها برن اوضاع خوب میشه.هیچی بهتر نمیشه.ما بچه نظام هستیم،ما فرزندای رهبر هستیم،ما بچه های ایران هستیم.

مرگ، منجی موعود است. حقیقت واقعی، این است.

کامبک اول:این چند روز به خاطر شهادت رئیس جمهور ناراحت بودم و توی چند تا وبلاگ هم رفتم فحش دادم.دیدم دارم از خودِ واقعیم فاصله میگیرم لذا وبلاگ رو غیرفعال کردم و از دنیای مجازی فاصله گرفتم.

کامبک دوم : خدا به شما سلامتی بده،همه بالاخره روزی میمیرن،اما خوش به سعادت این افراد که در حین خدمت فوت شدن و شهید درگاه حق شدن و بد به حال اونی که از مرگشون خوشحالی میکنه.

کامبک سوم:سرم به شدت درد میکنه،ژلوفن هم خوردم درمون نشد.عجیبه،تومور توی سرم رشد نکرده باشه یه وقتی.

کامبک چهارم: چند روز پیش تولد یکی از کچل های وبلاگستان بود و تبریک دو نفر بهش رو دیدم و به خودم گفتم خوب شد این دو نفر رو شناختی و به ذات پلید و بیمار و معتاد به سکسشون پی بردی.قربون خدا برم که دست آدمهای دو رو و متظاهر و دروغگو رو خوب رو میکنه.اونی که باید مطلب رو بگیره گرفت.

کامبک پنجم: خیلی واسه رئیس جمهور و دکتر عبداللهیان ناراحت شدم.خیلی ناراحت شدم ولی دیگه مرگ حقه و کاریش نمیشه کرد.حکمت خدا بوده.

کامبک ششم:من چون چند نفر از نزدیکانم فوت شدن این رو میدونم که تا زمانی که میت روی خاک هستن اطرافیان بی قراری میکنن،همین که به خاک سپرده میشه همه بازماندگان آروم میشن.واسه همین میگن خاک سرده.

حرفی نیست جز طلب آمرزش واسه خودمون و گناهانمون.اگر تا اینجای پست رو خوندی یه فاتحه بفرست به نیت همه رفتگان.


پانوشت:امروز 3/3/3 بود.این روزتون مبارک