تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

زندگی مثل بستنیه، تا آب نشده باید ازش لذت برد

سخن اول:دیشب مراسم گلدن گلوب رو دانلود کردم و بعد تموم شدنش زدم کانال های صدا و سیما و چقدر احساس بدبختی کردم و توی همین حال و هوای بدبختی زدم شبکه مستند و برنامه نبرد برای زندگی داشت پخش میشد و همون لحظه گفتم خدایا گی خَردوم،خیلی هم ایران جای خوبیه.

سخن دوم:طفل معصوم روز به روز بزرگ تر و هوشیارتر میشه،خیلی دوستش دارم.خدایای شکرت که به ما بچه دادی،ایشالا هر کس بچه دلش میخواد خدا بهش بده.

سخن سوم:از وقتی که پاروکستین رو دوباره جایگزین فلوکستین کردم حالم خیلی خوب شده.استرس هام کم شده و زندگی به چشمم قشنگ میاد.

سخن چهارم:وبلاگ ها کم رونق شده چرا؟بچه ها بنویسید.

سخن پنجم:ایشالا ترامپ بیادسرکار مثل اون دفعه قبلش کونمون نزاره،کسی نگه ایران قویه و این حرفها که بدجور باهاش بحثم میشه،خداوکیلی اون دفعه که ترامپ رئیس جمهور بود قشنگ مادر مملکت رو گایید.ایشالا این دفعه گاییده نشیم.

سخن ششم:دیوید لینچ هم به رحمت خدا رفت.خدا بیامرزدش،من فیلمهاش رو همه رو دیده بودم و یه جور مالیخولیا و سورئال خاصی توی فیلمهاش بود.

سخن هفتم:این ابراهیم نبوی که فوت شده رو من نمیشناختم.

دنبال حقیقت نگردید؛ حقیقت در وجود خودتان است

خدا وکیلی این آتیش تو لس آنجلس اگه توی ایران بود تا حالا صدبار خاموشش کرده بود.بیخودی کسی نیاد خایه مالی امریکا رو بکنه خود کم بین های بدبخت.

ریدن آمریکایی ها با این آتیش نشانیشون.وقتی بودجه رو برمیدارن و میرینن توش و همه تمرکزشون رو گذاشتن رو حقوق فمینیست ها و ترنسجندرها و این کثافت کاری ها باید هم انتظار این بی نظمی رو داشت.حالا حالاها مونده که امریکا و اروپا به گا برن.مرده من زنده شما اینا به یه وضعیتی میفتن که مردمش آرزو بکنن بیان توی خاورمیانه زندگی بکنن.

یکی یه دونه گل من،محبوب خوشگل من

یه خبر خوشحال کننده بگم بهتون و برم

۲۴۰ تا قرص پاروکستین گیر آوردم.خیلی خوشحالم.لعنت به فلوکستین،از فردا دوباره میفتم روی پاروکستین و میل جنسیم برمیگرده و دوباره کیرم راست میشه و روحیه ام بشاش میشه.استرس هام کم میشه و دلهره هام میرن پی کارشون.میشم یه آدم بشاش و بدون استرس.

خدایا شکرت واسه این ۲۴۰ تا قرص.خدایا شکرت،خیلی خوشحالم.چند روزی بود واسه خاطر این که من قرن ۲۲ رو نمیتونم ببینم دچار استرس بودم،دیشب هم دوباره خواب امتحان های دانشگاه رو دیدم،یه مدتی هم هست حال دلم خوب نبود.ولی از فردا دوباره خوب میشم

چشم های تو به من می بخشد شورِ عشق و مستی

از وقتی طفل معصوم وارد زندگی ام شده تغییراتی کردم.اول این که من بچه ها رو دوست داشتم از قبل ولی الان بچه ها رو یه جور دیگه دوست دارم،دلم میخواد همه بچه ها توی صلح و آرامش بزرگ بشن.شاید کسی باور نکنه ولی روزی نیست که به بچه های غزه فکر نکنم،وقتی بچه خودم رو توی بغل میگیرم یاد نوزادهایی میفتم که توی غزه هستن و دلم میگیره.

یه چیز دیگه هم اینه که قبل هر کاری ناخودآگاه با خودم میگم تو به عنوان بابای طفل معصوم این کار درست هست که داری انجامش میدی؟مثلا چند روز پیش میخواستم جق بزنم،ناخودآگاه به خودم گفتم یعنی این کار درسته که انجامش میدی؟و منصرف شدم از زدنش.یه چیز دیگه هم که آزارم میده پورن دیدن هست،یا مثلا دخترهای کم سن و سال رو توی اینستا میبینم لختی میپوشن.دوست دارم بهشون بگم دختر گلم این لباس مناسب تو نیست،ولی مشکلی با دخترها و زن های سن بالاتر ندارم.

کلی حرف همیشه میخوام بگم ولی یه کم سخته برام بیام توی وبلاگ بنویسم و کانال رو هم که زدم پاک کردم.حالا کمتر اینجا هستم ولی به معنای تعطیلی وبلاگ نیست.بلاگ اسکای چند تا باگ بزرگ پیدا کرده و معلوم نیست چی میشه،شاید یه روزی ببندن سایتش رو ولی تا وقتی که بلاگ اسکای هست منم هستم و به نوشتن ادامه میدم.

دیگه چی میخواستم بگم؟دوباره زیاد میرم توی اینستاگرام و وقت زیادی توش تلف میکنم.باید کمش بکنم.

در تو خلاصه میشوم، با تو زلال می شوم از پر پیراهن تو، پر پر و بال می شوم

وقتی طفل معصومم رو بغل میکنم بیشتر مهرش به دلم میشینه،انگار که قسمتی از وجود خودم هست،در واقع به درستی قسمتی از وجود خودم هست.نمیدونم پدر و مادرهای ما هم ما رو اینجوری دوست داشتن یا نه؟یادم از کودکی خودم افتاد،پدر من خدابیامرز اخلاق بدی که داشت دیگران رو زیاد میزد تو سر من و همه بچه های عالم خوب بودن جز بچه های خودش.توی همین وانفسای مقایسه من با دیگران یه جغله بچه ای هم پیداش شده بود که حافظ قرآن بود و تلویزیون و رادیو ملت رو حامله کرده بودن از بس که اینو نشون میدادن و بابای ما هم یه نگاه به اون بچه مینداخت و یه نگاه سردی هم به من.خدا رحمتش بکنه،فوت شد و ندید که پسرش زیاد هم بد نشد زندگیش.ولی این که پدر آدم زود بمیره هم خوب نیست،واسه همین هست که دلم میخواد حداقل ۸۰ سال زندگی بکنم تا دخترم زود یتیم نشه.فی الواقع من هیچ وقعی به این زندگی پوچ نمی گذارم و تنها دلم واسه دخترم میسوزه و دوست ندارم زود یتیم و بی پدر بشه.

اون روزی که رئیسم ۲ تومن از حقوقم کم کرد واقعا دلم شکست و فکر کنم صدای شکستن قلبم تا عرش اعلی رسید،چون دو سه روز بعدش خاله ام دقیقا ۲ تومن به کارتم واریز کرد واسه خاطر بچه ام و یه نفر دیگه هم بهم یه ۱۰۰ دلاری داد.قربون خدا برم که انگار واقعا وجود داره.چه میدونم والا،این جور وقتها معتقد میشم به خدا.به هر حال واقعا دلم لرزید وقتی این اتفاق ها افتاد،نه اونجوری که حالا بخوام بیفتم روی سجاده و به پهنای صورت اشک بریزم ولی یه جورایی از این ترتیب اتفاقات شگفت زده شدم.

بلاگ اسکای هم دیگه آمار باردید رو نمیده و دیدم که بعضی از وبلاگ نویس ها شکایت داشتن از این مسئله.از بنده حقیر فدوی امت اگر بپرسن میگم این آمار بازدید چه سودی داره اصلا جز این که الکی آدم رو باد میکنه و مغرورش میکنه.آدمی که قشنگ مینویسه بالاخره مخاطب خودش رو پیدا میکنه.الان خود من،۴ بار وبلاگم یا فیلتر شد یا خود بلاگ اسکای مسدودم کرد،ولی در نهایت خواننده خودم رو دارم و طرفدار خودم رو دارم.

واسه طفل معصومم تیکه های کوچیک طلا میخرم و نگه میدارم  تا روزی که به سلامتی و دل خوش ایشالا بزرگ شد و گواهینامه گرفت واسش ماشین بخرم یا این که به خودش بدم یه پولی دستش بیاد.ولی یه جایی خوندم اگه بیت کوین بخرم سودش بیشتر از طلا خواهد بود.نمیدونم والا،حالا یه مقداری هم بیت کوین میخرم.

دیگه حرفی ندارم جز این که خدا به هر کس بچه میخواد فرزند سالم عطا بکنه.هر کس میخواد از این خاک بره زودتر کارهای ویزاش جور بشه،اونایی که خارج کشور هستن اون قدر بهشون خوش بگذره که دلشون هوای وطن نکنه.هر کس دلش شوهر میخواد خدا سر راهش یه مرد خوب قرار بده،هر کس زن میخواد یه خانم خوب و بساز نصیبش بشه. 

واکسن دو ماهگی

امروز واکسن دو ماهگی بچه ام رو زدیم.بمیرم واسه بچه طفل معصومم.کاشکی درد و بلاش میخورد تو جون من.

ایشالا زود حالش خوب بشه.

از تو نوشتن، قدغن گلایه کردن، قدغن عطر خوش زن، قدغن تو قدغن، من قدغن

اون عزیز کاپشن پوشتون بالاخره تونست واتس آپ رو از فیلتر در بیاره ولی زنهار که این به این راضی نیستم و تا زمانی که یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام و تیندر و فیسبوک و توییتر و ایکس ویدیو رفع فیلتر نشدن دلم باهاش صاف نمیشه و تو دلم جایی نخواهد داشت.هر وقت همه اینایی که گفتم رفع فیلتر شد اون وقت منم مثل شما عاشقش میشم.

بخیل نباش که هیچ مؤمن و آزاده‌ای به بخل گرفتار نمی‌شود. بخل ضدِّ ایمان است.

الان تقریبا ۶ ماه،۷ ماه هست که اونی که دوستش دارین رئیس جمهور شد،هنوزم ما هر ماه باید فیلترشکن بخریم،دلار هم که گرون تر شد،تحریم ها هم که بیشتر شد،بنزینم که قرار شده گرون بشه.هی من گفتم برین به آقای جلیلی رای بدین ولی خوب شما فتیش کاپشن دارین،کلا هر کس کاپشن بپوشه زود میرین بهش رای میدین.

من که بخیل نیستم و دلم با نظام و رهبری هست و دلم میخواد گشایشی بشه،ولی از زمانی که خاتمی رفت دیگه گشایشی تو کار مملکت ایجاد نشد و همش تحریم و تحریم و بدبختی و اون یکی کاپشن پوش که بازم عاشقش بودین باعث و بانی همه این بدبختی های الان شد.

البته اینم بگم همش تقصیر کاپشن پوش ها نیست.مردم هم به همدیگه رحم ندارن.

رئیسم که دو تومن از حقوقم کم کرد دو روزه که مریض شده،سنگدلانه هست ولی از مریض شدنش خوشحال شدم چون واقعا دل من رو شکوند.

اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه‌ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.

من خوب آدم رُک و راست و صادقی هستم و راستش رو همیشه میگم.بچه دار شدن خیلی شیرینه،من زیاد درگیر کارهای آروغ گرفتن و شب بیداری و پوشک کردن و اینا نیستم.شاید به خاطر همین این حرفها رو میزنم.ولی واقعا وقتی دستای نرم و کوچیکش رو بوس میکنم انگار دنیا رو بهم میدن.من برعکس همه پدر و مادرهای جهان که توله خودشون رو زیباترین مخلوق کره زمین میدونن اینجوری نیستم.میدونم بچه ام قشنگ و تپلی نیست.ولی به چشم خودم و واسه خودم یه فرشته هست که از آسمون اومده و اون صدایی که قبل خمیازه از خودش در میاره قشنگ ترین صدای دنیاست واسم.

دیگه این که متوجه شدم پوشک هر چی شماره اش بالاتر میره گرون تر میشه و بسته بندی اش تعداد کمتری توش هست.فکر کنم بعد این بسته که تموم شد باید پوشک شماره ۲ بخرم براش.

وبلاگ داداشم فیل رو میخوندم،از صمیم قلب امیدوارم به چیزی که میخواد برسه توی زندگی.

کانال رو بستم و حذفش کردم ولی دلم تنگ میشه واسه کانال.خوب بود،ولی خوب دیگه مخاطب داشت ریزش پیدا میکرد.

حرف خاصی ندارم دیگه.مراقب خودتون باشین.

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست.

هر ماه دو تومن بهم پاداش میدادن اینجایی که کار میکنم.این ماه یه اشتباهی کردم این ۲ تومن رو بهم ندادن.الان خیلی خیلی خیلی ناراحتم.فکر نمیکردم تا این حد دلبسته مال دنیا باشم.