تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

وقتی که دیگر دلواپس آن نباشیم که در چشم محبوبمان چگونه دیده شویم معنایش این است که دیگر عاشق نیستیم.

اینجا یه بارون شدیدی شروع به باریدن گرفت و خیابون ها حسابی خیس شد و هوا خنک شد و خیلی خوشحال شدم.

سرکار هم میرم،چیزی نمیگم زیاد از کار چون چیز خاصی نداره واسه گفتن.شرکت منظم و مرتب و تمیزی هست و همکارهام هم خوبن.حقوق هم گفتن ۱۲ تومن بهت میدیم.صبحانه و ناهار هم میدن.تا خونه هم با ماشین ۲۰ دقیقه راهه.خدا رو شکر میکنم و هر روز دوش میگیرم و خوشگل میکنم و میرم سرکار.من که راضیم،دیگه اینا هم باید راضی باشن،۲ هفته آزمایشی ام چند روز دیگه تموم میشه،بعید میدونم بگن نیا دیگه.این از کار.

شب ها شام نمیخورم،حقیقتش اشتهام کم شده و البته ایرادی هم نداره،آدم از کم خوری چیزیش نمیشه،پرخوری بده.

عزیزدل هم حالش اِی بدک نیست،حال خوبی نداره،ولی تحمل میکنه،بعضی وقتها توی تایم عجیبی هوس یه چیزایی میکنه که خدا به اسنپ خیر بده،واسم میارن،الان هم منتظر ۳ انبه و ۳ طالبی هستم.چند روز پیش هم نون رگاک و مهیاوه هوس کرده بود که مادرش براش درست کرد.کمی هم شکمم اومده جلو،البته خیلی کم.ایشالا که همه چیز خوب پیش بره و این طفل معصوم به دنیا بیاد.ایشالا اگه به دنیا اومد سعی میکنم یه گوسفند قربونی کنم و بدم به فقرا.

دیگه همین.تو هم اگر روزهات تکراری هست و با این وجود گله ای نداری پس یه بوس به ساندرا بولاک بده.

تولدت را فراموش نکرده‌ام و هرگز هم نمی‌کنم. نمی دانی چه قدر شب‌ها برایت گریه می‌کنم و تا صبح نمی‌خوابم.

متاسفانه یه رفیقی رو انداخت واسه همستر و لینک فرستاد و بازکردن لینک همانا و جذبش شدن همان.هر چی میگفتم دیگران کس خل هستن و عیبشون میکردم حالا سر خودم اومد و منم به جرگه همسترکمبتی ها پیوستم.حالا ایشالا پول یه کیک معینی پور از توش در بیاد.

دقت کردین چیزای بی مزه و پیش پا افتاده رو چقدر شیرین تعریف میکنم؟

تو هم اگه رویای این رو داری که با همسترکامبت هات یه دونه ماشین لاماری کله غازی بخری پس یه بوس بفرست واسه ماهسون خواننده ترک.

همیشه شق و رق در برابر مشکلات سینه سپر کنید تا بدین وسیله آنها را شکست دهید.

رفتم آرایشگاه و موها و ریشم رو کوتاه کردم که سرکار مثل یک الماس بدرخشم.اون انرژی سابق رو توی کار ندارم و خیلی بشاش نیستم.عزیز دل میگه الان تا ۵۰ سالگی یه جورایی میری توی یه حالت خواب و دوباره پنجاه سالگی رو که رد بکنی یه انرژی جدید میگیری و انگار دوباره متولد میشی،چه میدونم والا،بیراه هم نمیگه،این پیرمرد کس خلا رو تو پارک ها میبینم و این بازنشسته ها که سرشار از انرژی هستن و دل از کار نمیکنن به صحت حرفش پی میبرم.منتهای مراتب من الان انرژی  ندارم،الان رو چی کار کنم؟یه چیزی هم هست،چون حسابم بانکیم خالیه یه کم سرحال بودنم کم شده.اگه حسابم پر پول بود الان سرحال بودم و با کیرم ببخشید با دمم گردو میشکستم.

باری به هر جهت بحث رو به درازا نمیکشونم و تو هم اگر فکر میکنی نقطه گم شده و بی اهمیتی در این درازای تاریخ هستی و غم و غصه ها و دغدغه های تو هیچ پشیزی نیست در برابر بلندای تاریخ،پس یه بوس به امیلی بلانت بده.

او واقعاً مرا دوست دارد. برای همین هم می‌خواهد اذیتم بکند… چون عشق خودش یک جور آدم‌کشی است.

دنیایی که توش زندگی میکنم و آدمهایی که اطرافم میبینم با دنیای ادایی توی موبایلم هزاران فرسخ فاصله داره.وقتی آدمهایی رو میبینم که وسط کویر کار میکنن،ماه ها خونه نمیرن،اون قدر درگیر کار هستن که اصلا نمیدونن توی دنیا چه خبره و از این اداها خیلی فاصله دارن، اصلا خجالت میکشم حتی فکر بکنم به این جور مسائل.اصلا شرمم میاد که بخوام اظهار نظری در مورد همستر کمبت و بلایند دیت و صف احمقانه پاستا بکنم.

چه فایده ای دارد اگر انسانی، همهٔ دنیا را از آن خود کند و روحش را از دست بدهد؟

موبایل عزیز دل رو از تعمیر آوردم.یارو میگفت cpu سوزونده،ازم دو و نهصد گرفت.حالا که آوردم حس میکنم تاچ و ال سی دی رو یارو عوض کرده.چه میدونم والا،کمی هم پارانوئید هستم.ایشالا که عوض نکرده باشه و اگر هم عوض کرده خرج دوا و دکترش بشه.عزیز دل میگه حتی اگر عوض هم کرده نفرین نباید بکنی،ولی من بدبین هستم.کلا تازگی ها دقت میکنم به خودم متوجه شدم کمی آدم بدبینی هستم.اینجوری مثل تُرکها نیستم که همه چی بهم بربخوره و فکر کنم دارم مسخره ام میکنن،اینجوریم که حس میکنم دارن درم میمالن یا ال سی دی موبایلم رو عوض کردن،یا همکارها دارن بر علیه من توطئه میکنن که اخراج بشم و از این صحبتها،خوبیش اینه که میفهمم اینا حس های خوبی نیست و بهشون اهمیتی نمیدن.یا زنم جلوم رو میگیره و میگه به این چیزا فکر نکن.

یه چیز دیگه هم که بهش فکر میکنم و نسبت بهش بدبین هستم اتفاقاتی هست که توی رسانه ها و اینترنت و شبکه های مجازی میفته و اینا دارن ما رو کنترل میکنن و شرکتهای بزرگ موبایلمون رو شنود میکنن.ما رو برده خودشون کردن.خلاصه که اینجوریاست.

اگه تو هم داری میخندی به این کس خلایی که دنبال نات کوین همستر هستن پس یه بوس به مرلین مونرو بده.

زمانی آرزوهایی داشتیم ولی آنها فراموش شدند، چون مال دنیای دیگری بودند که امروز از ما خیلی دور است.

سرم حسابی با کار گرم هست.در واقع من آدم تک بعدی هستم،دیگه وقتی سرکار میرم بعدش انرژی هیچ کاری رو ندارم.بعضی مردها هستن مثلا صبح یه جا هستن عصرش میرن اسنپ یا یه کار دیگه میکنن،شب هم میرن ورزش یا کافه با رفیقاشون یا میرن زن و بچه رو میبرن بیرون،زن دارن،دوست دختر هم دارن.میخوام بگم خیلی انرژی دارن،من اصلا اینجوری نیستم،دیگه سرکار که میرم میام خونه انرژی هیچ کاری ندارم.فقط گوز میدم.اینم عیب منه‌.

کار هم بد نیست،خدا رو شکر راضیم ازش.ایشالا حقوق هم به موقع بدن.

دیگه خبر خاصی نیست،فیلم back in black رو دیدم که داستان زندگی امی واینهاوس عزیز و فقید بود.فیلم بدی نبود،شخصیت گنگ و پرروی امی رو که توی ترانه هاش وزندگی شخصی اش داشت رو خوب در نیاورده بود.

دیگه همین.اگه تو هم دلت میخواد تو لبخند جرج کلونی محو بشی پس یه بوس به مونیکا بلوچی بده.


کسی که از داشتن دشمن می‌ترسد نمی‌تواند دوستان واقعی داشته باشد.

اون پست کچل وبلاگستان و خیانت و خنجر از پشت به من زدن رو پاک کردم.چون حوصله حاشیه ندارم.محض اطلاع هم بگم منظور من "خانوم ف"نبود.


زندگی مبارزه‌ای دائم بین فرد بودن و عضوی از جامعه بودن است.

یه چیزی چند سال پیش تو اون یکی وبلاگم نوشتم و گفتم که سعادت بزرگی هست آدم بره دستشویی راحت و بی دغدغه جیش و پی پی بکنه و بیاد بیرون،این قدر این کار بدیهی و پیش پا افتاده هست که خودمون متوجه نیستیم چقدر خوشبختیم.

حالا یه بند دیگه هم اضافه بکنم.این زن و شوهرهایی هم که همون شب عروسی تا میزنه توش نه ماه بعد بچه دار میشن هم خیلی خوشبختن،خیلی خوشبخت.اون قدر که بیشترشون قدر بچه هاشون رو نمیدونن.

اگه خوشحالی از کاندید شدن احمدی نژاد پس یه بوس به هالی بری بده.

برای آرزو

آرزو جون شما باید توی سیستم تامین اجتماعی به عنوان نازا معرفی بشی.اول این که باید تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی باشی و بیمه برات رد بشه،یا این که تحت تکفل شوهرت باشی.اگه تحت تکفل پدرت باشی یا بیمه تامین اجتماعی  خودت یا شوهرت نداشته باشی بهت چیزی نمیدن.

حالا دو حالت داره یا تو آزاد کلی هزینه واسه IVF و تخمک کشی انجام دادی توی یه مرکز خصوصی و میخوای مقداریش بهت برگرده یا این که هنوز هیچ کاری نکردی.

حالت اول این جوریه  که من رفتم مرکز ناباروری و مدارک پزشکی ام رو که هزینه تخمک کشی و فریز جنین و IUI و IVF هست از اون مرکز گرفتم به علاوه یه نامه و بردم تامین اجتماعی.تو به مرکز بگی معرفی نامه واسه تامین اجتماعی میخوام بهت میدن.خودشون بلدن.بعد با شناسنامه و کارت ملی خودم و همسرم رفتم بیمه تامین اجتماعی و همه مدارک رو دادم و یه نامه بهم داد که از این به بعد با ارائه اون نامه به مراکز ناباروری مشمول 90 درصد تخفیف  در مراکز دولتی میشیم و در مراکز خصوصی هم بعد از پرداخت بهتون هزینه ها برگردونده میشه.حالا بعد تامین اجتماعی و گرفتن اون نامه و تعریف به عنوان شخص نازا در سیستم تامین اجتماعی میری کارگزاری بیمه و مدارکت رو همه بهشون میدی و یه فرم پر میکنی و حدود 3 ماه طول میکشه و هزینه رو بهت میده.بعد از اون هم اگر بیمه تکمیلی داری،مدارک رو به اونجا هم بده.بقیه پول رو بهت میدن.

اگر تازه اول راه هستی حتما بیمه تکمیلی هم بشو.اگر خودت یا شوهرت جایی نیستین که بیمه تکمیلی بشی،آزاد از سایت بیمه دی بیمه شخص واحد بخر.قیمتش هم از 4 تومن هست تا 6 تومن که پیشنهاد من 6 تومنی هست که بیشترین درصد پوشش رو داره.

آرزو جون هر سوال دیگه ای داشتی بپرس.ایشالا خدا بهت به زودی یه نی نی کوچولو بده.

اگر در جهان راهی یافت می‌شد که آب رفته را به جوی بازگرداند، ارزش داشت که به خطاهای گذشتهُ خود بیندیشیم

خبر خاصی نیست،امروز جمعه هست و تا دیر وقت و نزدیک ظهر خواب بودم،خیلی خوابهای بدی دیدم دیشب.نمیدونم چرا؟از شنبه هم میرم سرکار.حالا عصری میرم بیرون و خودکار آبی و قرمز و سررسید میخرم.لیوان و قاشق و چنگال هم میبرم.کمی استرس دارم واسه فردا ولی بهش اهمیت نمیدم.دوست دارم دیگه این یکی کار خوبی باشه و موندگار باشم.

خدا پدر و مادر و خود آقای رئیسی ، رئیس جمهور شهید رو رحمت بکنه،هزینه های ناباروری رو تامین اجتماعی بهمون پس داد.میخوام با پولش طبق گفته عزیز دل سکه پارسیان بخرم برای آینده طفل معصوم.

یه کوه ظرف کثیف توی سینک بود که همه رو شستم،عزیز دل ازم تشکر کرد و منم بهش گفتم بهم افتخار میکنی گفت آره.

شبکه خبر۲ رو نگاه میکنم و اینایی که کاندید شدن رو نگاه میکنم خداوکیلی یکیشون رو نمیشناسم.میگن احمدی نژاد هم میخواد کاندید بشه،چه میدونم والا.خدا هر کس رو که میخواد خدمت بکنه بیاره سرکار.

از اون جایی هم که آدم اهل حاشیه ای هستم این کامنت برام اومده که همین جا با شما به اشتراک میزارم:

"حالا بین تمام تبریک ها خدمتت عرض کنم که کارما رو (Karma) همه پس میدن...از جمله خودت.

این دختر خانوم نازی هم که نصیبت شده از این کارمای بابا جونش که یک عمر دنبال ناموس مردم بوده و زجرشون داده بی بهره نیست.

به شخصه نمیبخشمت، هیچوقت.

کاری که باهام کردی،سر دخترت میاد، چه بخوای، چه نخوای‌.

علاقه هم ندارم بگم کی هستم چون لایق دونستن اینم نیستی.

حالا هی بیا پاچه خواری این و اون و خدا و پیغمبر و غیره رو بکن، بخشش تاوان دادنه، بشین فکر کن ببین تو زندگی کیا ریدی.

در هر صورت،برای شروع، امیدوارم سالم به دنیا بیاد."


نمیدونم باهاش چی کار کردم که این قدر عصبانی هست ازم.ولی تا جایی که یادم میاد کسی رو اذیت نکردم.حالا ایشالا خودش بیاد بگه داستان چی بوده؟

دیگه خبر خاصی نیست جز سلامتی شما،تو هم اگر برای از بین بردن موهای زائد از نوره استفاده میکنی پس یه بوس به شیرعلی قصاب بده.