تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش می‌ارزد، هدف است.

جمعه شب اول:میدونی چی آرومم میکنه؟حتما میگی کُ* یا ک*ن یا ممه.یا جق.ولی اشتباه فکر میکنی.فقط پیتزای سرد ته یخچال آرومم میکنه یا کالباس ارزون مونده تو یخچال.این دوتا جوری آرومم میکنه که هیچی جاش رو نمیگیره.

جمعه شب دوم:توی حموم مثل حموم های سنتی و قدیمی و شهرستان ها یه کُرسی داریم که روش میشینیم،یه دونه چهارپایه پلاستیکی.اون رو برده بودم تو آشپزخونه و روش نشسته بودم که یهو پایه اش کج شد و مثل عن پهن شدم رو کف آشپزخونه،اینقدر دستم درد گرفت که حد و حساب نداشت.اگه زنم نبود میزدم زیر گریه.

جمعه شب سوم:این سریال اوشین رو شب ها میبینم،رسیده به قسمت پیری هاش،چقدر پیرزن عن و بداخلاق و خودخواه و پول پرستی هست.متنفرم ازش.

جمعه شب چهارم:بچه ها هر کس هر چی میخواد تو وبلاگش بنویسه به کسی ربط نداره.تا وقتی که کسی توهین نکرده به دیگران ما حق نداریم بهش توهین بکنیم.من خودم آدم بد دهنی هستم و به چند تا وبلاگ نویس توهین کردم ولی حقشون بود.مثلا تو اون روزهایی که رئیس جمهور شهید شده بود بهش توهین میکردن.همین الان هم میگم اونایی که به رئیس جمهور شهید توهین کردن اون روزها از سگ هم کمتر هستن و ریدم تو دهنشون و اصلا شاشیدم تو دهن هر کس که بخواد بهش توهین بکنه و کص مادر جنده اش.اما وقتی کسی در مورد خودش حرف میزنه و زندگی اش و روابط اش ما حق نداریم بهش برچسب بزنیم یا بهش توهین بکنیم.نعوذبه الله ما که خدا نیستیم.خدا هم با اون بزرگی اش همه بنده هاش رو دوست داره.

جمعه شب پنجم:از جلو حافظیه رد شدم،به همین وقت عزیز قسم یه دختری شالش باز بود و یه تاپ سیاه تنش بود که یقه اش تقریبا تا نافش پایین بودو تمام سینه هاش بیرون بود و انداخته بود بیرون.خدا شاهده وضع عجیبی بود.من که حرفی ندارم هر کس هر چی میخواد بپوشه ولی جوری نباشه که این قدر زننده باشه.چه میدونم والا هر کس به دین خودش.

جمعه شب ششم:حرفی دیگه ندارم واسه گفتن جز این که دستم درد میکنه الان،چون از رو کُرسی افتادم و جون ندارم برم دستشویی.اگر این اتفاق ۴۰ سال دیگه واسم میفتاد حتما یا لگن یا دستم میشکست.خدا به همه سلامتی بده و در پناه خودش حفظ بکنه.

جمعه شب هفتم:رئیسم موقع حقوق دو تومن بهم پاداش داد.میخواستم ازش تشکر کنم همکارم گفت تشکر نکن وظیفه شون بوده،من گفتم پاداش داده تشکر میکنم گفت پس دستش رو هم ببوس،منم گفتم پاشم میبوسم و رفتم تشکر کردم و وقتی برگشتم بهم گفت حالا چی گیرت اومد تشکر کردی،گفتم هیچ،ادب حُکم میکرد تشکر کنم.نمیدونم والا شاید هم زیادی خایه مالی کردم ولی خوب ۲ تومن واسه آدمی مثل من خیلی پوله،وقتی ۲ تومن بهم پاداش داده به نظرم باید هم ازش تشکر بکنم.


نظرات 3 + ارسال نظر
Harold Willis یکشنبه 4 شهریور 1403 ساعت 20:04 http://Bluemahya.blogsky.com

به طور کلی تقدیر و تشکر از کسی که کاری در حقت انجام داده و خوشحالت کرده با حفظ شخصیت و جایگاهت چیز قشنگیه.

حق با تو هست.پس کارم درست بوده

پروفسور یکشنبه 4 شهریور 1403 ساعت 20:38 https://otagham.blogsky.com/

اتفاقا اوشین پول پرست نیست، هیتوشی پول پرسته که نامزدشو ول کرد به خاطر یه دختر با بابای پولدار!
منم داشتم با آبجیم شوخی میکردم، کله پا شدم رو باکس مبلمون. پام کبود شد و دستم درد گرفت.
ایشالا درآمدتم بره بالاتر. و خانم کوچولوی تو راهمون همیشه با نون حلال شکمش سیر باشه.

مرسی عزیزم.
ولی من از اوشین خوشم نمیاد.
الان پات بهتره؟

امید دوشنبه 5 شهریور 1403 ساعت 11:00

خدا رو شکر کن که خانمت روی اون صندلی ننشسته بوده
صندلی پلاستیکی برای حموم و اشپز خونه اصلا مناسب نیست حتما فلزی بگیر که از این اتفاقا نیفته

راست میگی امید جان.
خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد