تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

پره از عطر تنت طعمه لبت خونه ی من

پست آخرم رو بلاگ اسکای پاک کرد.بلاگ اسکای جون من که چیز بدی ننوشته بودم.کمی از مشکلات کاریم گله کرده بودم و گفته بودمدکه استعفا میخوام بدم و  لا به لای اون هم یه پند زناشوئی ریز دادم.و در نهایت هم یه بوس کوچولو واسه تیلدا سوینتون فرستاده بودم.بلاگ اسکای دوستت دارم،الان دیگه این پست من رو پاک نکن،چیز بدی که نگفتم.بوس به صورت ماهت ادمین جون.

اگر مردم خوراکِ خویش را کم کنند و پرخوری ننمایند، بدن هایشان دچار بیماری‌های گوناگون نخواهد شد.

دو تا ساندویچ بزرگ سوسیس بندری خوردم.خیلی خوشمزه بود،ولی الان حالم بده،شکمم درد گرفته و احساس مرگ دارم.اگه بیست سال پیش بود هیچیم نمیشد ولی الان حالم بده،احساس مرگ دارم،اگه مُردم حلالم کنید.

اگه ته دلت منو خیلی دوست داری و داری دعا میکنی زودتر شکم دردم خوب بشه پس به رِبِل ویلسون یه بوس بده.

اگر من همیشه حقیقت را به دست آورده و کشف کرده‌ام، به این دلیل بوده است که با تمام وجود آن را خواسته‌ام.

متاسفانه یک مشکلی پیدا کردم و نه میدونم روحی هست؟جسمی هست؟ریشه اش به کجا و چی برمیگرده؟مشکلم اینه که سرکار بند نمیشم.دلم میخواد از این کار بزنم بیرون،بهانه ام هم این هست که روزی ۵۰ دقیقه رفت و ۵۰ دقیقه برگشت باید رانندگی کنم.نمیدونم والا شاید هم حق دارم،ولی قبلا من اینجوری نبودم.کار رو هر جوری بود میرفتم.شاید اثرات چهل سالگی هست،شاید توی ضمیرناخودآگاهم ناراحتم که حقوق کمه.نمیدونم اگر برم پیش روانپزشک راهنمایی ام میکنه یا نه؟دلم میخواد منم برم سر یه کار بدون چالش و با حقوق خوب و راه نزدیک.البته بازم نمیدونم که میمونم سرکار یا خیر؟

تو هم اگه از کار کردن بدت میاد پس یه بوس به فرانسیس مک دورمند بده.

سوال بی جواب

نمیدونم چرا باز چند روزه همش حشریم.

شما صاحب دو زندگی هستید، دومی زمانی آغاز می‌شود که درمی‌یابید فقط یک زندگی دارید.

آتالا و رنه اول:یه ترانه "هیچکس " داره به اسم "هر یه روز" که پوبون باهاش همکاری کرده و اگر این ترانه یکی دو تیکه سیاسی نداشت خیلی قشنگ میشد.خیلی محزون و قشنگه.

آتالا و رنه دوم:نوا و آهنگ قلبم داره دوباره به سمت حزن و اندوه میره و باید جلوش رو بگیرم.

آتالا و رنه سوم:وقتی ظرف میشورم دلم میخواد یه دی جی اختصاصی داشته باشم و هی برام ترانه عوض بکنه.موقع ظرف شستن هم خیلی ترانه ها و صدای هایده حال میده.

آتالا و رنه چهارم:نمیدونم چرا خواننده های وبلاگ خیلی کم شده.

آتالا و رنه پنجم:ازدواج بهترین کار برای یه انسان هست و از اون بهتر بچه دار شدن.از وارد رابطه شدن نترسید.داداش گلم phil سلطان همه وبلاگ نویس ها توی کانالش یه موسیقی از سریال جاده ای به آونلی یا همون قصه های جزیره گذاشته،من فن این سریال هستم و فصل های زیادی ازش دیدم و با داستان آنشرلی یه جاهایی همپوشانی داره.در واقع آنشرلی و شخصیت هاش اول بودن بعد فیلیسیتی و اینا به وجود اومدن.حالا کار نداریم،توی یکی از قسمت ها عمه هتی خواستگاری پیدا میکنه که از قدیم دوستش داشته و چند صباحی میاد و میره و بعدش هم میمیره،آخر سریال عمه هتی کنار شومینه یه لبخندی به لب داره،همه اینا رو گفتم که بگم آدمی یه رابطه شکست خورده،یک ازدواج به طلاق ختم شده،یک عشق نافرجام داشته باشه خیلی بهتر از اون هست که زندگی عاطفی اش خالی از تجربه باشه.البته که امیدوارم عشق به همه لبخند بزنه.

آتالا و رنه ششم:عزیزدل حالش خوب نیست،همش دراز کش خوابیده یه گوشه و حال خوبی نداره،فقط روزی که میره سونو و بچه رو میبینه که سالمه حالش خوبه بقیه اش حال خوبی نداره.منم ظرف میشورم،غذا درست میکنم،خونه رو مرتب میکنم،حموم میبرمش،خدا ازجفتمون راضی باشه و کمک بکنه و این طفل معصوم سالم به دنیا بیاد،دیگه هیچی نمیخوام.میزارمش روی چشمام و بزرگش میکنم و هیچ وقت یادم نمیره که تنها خواسته ام از زندگی وجودش بوده.

آتالا و رنه هفتم:دو سه فیلم این روزها دیدم که بسیار بد بودن و تا نصفه دیدم.یکی سریال تیم برتون اون دختره نوجوون کیه،آهان ونزدی،فقط یه بیست دقیقه از قسمت اولش دیدم و نتونستم بیشتر ببینم،فیلم Madam Web که کراش جدیدم سیدنی سوئینی توش هست هم واقعا بیشتر بیست دقیقه ندیدم.فیلم دیگه ای هم بود علمی تخیلی بود و کره زمین اکسیژن تموم شده بود،اونم بیشتر ده دقیقه ندیدم.فیلمها داره به شدت جنسیت زده و نژادپرستی میشه.

هیچی دیگه،همین.تو هم اگه تا اینجا خوندی پس یه بوس کوچولو به آلیشیا کیز بده.

هیچ رنجی بالاتر از رنج کودکی نیست که برای اولین بار طعم ستم و سنگدلی را چشیده باشد.

تقدیر زندگی من این هست که شهرهای مختلف زندگی کنم،آدمهای مختلف ببینم،رنج های زیادی رو از سر بگذرونم و زندگی رو از جهات دیگه ای هم بتونم ببینم.

الان که شهرک صنعتی کار میکنم متوجه شدم طبقه ای از افراد هستن که هیچ چیز این جامعه پر از ادا براشون مهم نیست و چنان غرق زندگی سخت و کارگری خودشون هستن که هیچ خبر از جامعه ندارن.وقتی توی شهرک صنعتی هستم میبینم که مسائلی که واسه اکثر آدمها مهم هست چقدر پیش پاافتاده و احمقانه هستن.

چالش های مختلف،امیرتتلو،جایزه اسکار،زرامیرابراهیمی،بلایند دیت،اینستاگرام،لباس های مارک دار،ترندهای مختلف ادایی،چقدر احمقانه به نظر میاد در مقابل رنج و درد آدمهایی که ماهی ۲۳۹ ساعت واسه ۸ تومن کار میکنن و توی یه کانکس میخوابن.

عشق به تمام موجودات زنده شرافتمندانه‌ترین و باشکوه‌ترین ویژگی انسان است.

دل یار اول:کیک معینی پور اصلا توی یه لِوِل و سطح دیگه هست.خوشمزه ترین کیک جهان هست.

دل یار دوم:ترانه دل یار سارا نائینی رو دوست دارم.

دل یار سوم:چسبیدم حسابی به کار و با وسوسه های نفسم که میگه بزن زیر میز و بیا بیرون مقابله میکنم.

دل یار چهارم:هر وقت از خوندن وبلاگ من خسته شدین وبلاگ داداشم فیل که توی پیوندها هست رو بخونید،خیلی قشنگ می نویسه.

دل یار پنجم:آدمها چقدر ادایی شدن.

دل یار ششم:میخوام مستاجرم رو سوپرایز بکنم و کرایه رو اصلا زیاد نکنم.

دل یار هفتم:مرغ های بهشتی اگر صدا داشتن صدایی مثل سارا نائینی داشتن.

دل یار نهم:بوس آخر پست ها دیگه نمیره واسه اموات بلکه خوشگل ها و داف ها رو واستون میارم که لَذَت ببرین.

دل یار هشتم:اگه تو هم فیلم پورن میزاری و ترانه سارانائینی و بعدش یه کف دستی مرتب میزنی پس یه بوس به اولیویا کلمن بده.

سخنی با بلاگ اسکای عزیز

بلاگ اسکای عزیز حالا که تمام تمرکزت روی من هست و هر سخن بیهوده ای که در موردت میگم و وبلاگم رو میبندی و دسترسی ام رو مسدود میکنی و پست هام رو پاک میکنی میخوام باهات دو کلمه حرف حساب بزنم چون دوستت دارم.

خودت شاهدی که من پسر خوبی شدم و نوشته هام دیگه بد نیست و قول هم دادم بهت که دیگه هیچ حرف بدی به بلاگ اسکای نزنم.اصلا من خودم شیفته بلاگ اسکای هستم،عاشق بلاگ اسکای هستم.این همه سرویس دهنده خارجی و ایرانی وبلاگ و کانال و تلگرام و اینستاگرام،من همه رو ول کردم و چسبیدم به بلاگ اسکای،این یعنی چی؟یعنی این که من خودم قلبا بلاگ اسکای رو دوست دارم.حرفی هم اگر زدم از روی نادانی بوده و شما به بزرگی خودت من رو ببخش.

حالا خواهشم ازت اینه که بزرگی بکنی و دسترسی ام رو به وبلاگ قدیمی ام به آدرس https://travisbickle1.blogsky.com بهم برگردونی.اونجا مثل خونه من هست.ده سال توش نوشتم و به اون آدرس قبل عادت دارم.ازت خواهش میکنم منو ببخشی بلاگ اسکای عزیزم و بزاری توی آدرس قدیمم بنویسم.

دوستت دارم بلاگ اسکای

بهتر است آدمی محبوبی داشته باشد و او را از دست بدهد تا اینکه اصلاً به کسی مهر نورزیده باشد.

خبر خاصی نیست،ترانه چی میگن،چی شده از سامان ویلسون رو گوش میدم.خسته کار هستم.میخواستم نرم سرکار ولی پشیمون شدم و میرم تا حقوق بگیرم.فردا و پس فردا میگن یه بارون ناجور و سیل آسا قراره تو شیراز بیاد،چه میدونم والا،خدا میدونه.دلم هوس جوجه کرده،ظهر خوردم ولی بازم میخوام.یه کار زشتی که شیرازی ها میکنن و باید به خاطرش جوابگو باشن اینه که توی قرمه سبزی سیب زمینی میریزن.خورشت ناب ایرانی رو اینجوری گند میزنن بهش.

شیراز بوی بهشت گرفته خیابون هاش و هر جا که رد میشم و بوی خوش بهار نارنج ها میخوره بهم صلوات میفرستم.شیراز رو دوست دارم.جای خوبی هست برای زندگی.

دو سال پیش طرفای مهر و آبان میگفتن مهران مدیری با قایق موتوری رفته دبی تو قایق با علی کریمی بودن و جلسه داشتن و علی کریمی میفهمه مهران مدیری از سمت سپاه اومده و میپره تو دریا و با جت اسکی میان میبرنش و یه کار دیگه هم بود که میگفتن بخاری ها رو تا ته باز بکنین و پشت چراغ قرمز توی ماشین بوق بزنید تا جمهوری اسلامی سرنگون بشه.منم میومدم میگفتم احیانا کس خلی چیزی نیستید این یاوه ها رو میگین بعد فحش میخوردم از مخاطب.

دیگه خبر خاصی نیست،تو هم اگه هنوز جین تنگ و اسکینی میپوشی پس یه بوس به الیزابت ماس بده.

چراغ کوچکی در شب، تاریکی را می‌شکافد و به اطراف نور می‌دهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست.

دو سه نفر از خواننده های وبلاگ میدونم دیروز کنکور دادن.امیدوارم کنکورتون رو خوب داده باشید و موفق باشید و در رشته ای که تمایل دارین پذیرفته بشین.