تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

اگر من همیشه حقیقت را به دست آورده و کشف کرده‌ام، به این دلیل بوده است که با تمام وجود آن را خواسته‌ام.

متاسفانه یک مشکلی پیدا کردم و نه میدونم روحی هست؟جسمی هست؟ریشه اش به کجا و چی برمیگرده؟مشکلم اینه که سرکار بند نمیشم.دلم میخواد از این کار بزنم بیرون،بهانه ام هم این هست که روزی ۵۰ دقیقه رفت و ۵۰ دقیقه برگشت باید رانندگی کنم.نمیدونم والا شاید هم حق دارم،ولی قبلا من اینجوری نبودم.کار رو هر جوری بود میرفتم.شاید اثرات چهل سالگی هست،شاید توی ضمیرناخودآگاهم ناراحتم که حقوق کمه.نمیدونم اگر برم پیش روانپزشک راهنمایی ام میکنه یا نه؟دلم میخواد منم برم سر یه کار بدون چالش و با حقوق خوب و راه نزدیک.البته بازم نمیدونم که میمونم سرکار یا خیر؟

تو هم اگه از کار کردن بدت میاد پس یه بوس به فرانسیس مک دورمند بده.

نظرات 6 + ارسال نظر
دکتر غمگین سابق شنبه 15 اردیبهشت 1403 ساعت 21:57

این که نوشتید سرکار بند نمیشم مبهمه. گاهی آدمها از روی افسردگی انرژی کار کردن رو ندارند؛ گاهی مشکل این نیست یک جا نشستن در کل براشون سخته به خاطر بیش فعالی. گاهی اون شغل براشون اضطراب زاست و دنبال آرامش خیال از راههای دیگه هستند. اگر هم کسی مدام از شاخه‌ای به شاخه دیگه بپره به اصطلاح نتونه تو یه مسیر بدون پرت شدن توجه و تمرکزش ادامه بده و مدام ایده‌های جدید رو اجرا کنه واقعا ممکنه شلوغی فکرش ناشی از اختلال دو قطبی باشه. البته بیشتر وقتها همه چیز ساده‌تره و فرد صرفا انگیزش کافی نداره یعنی اون شغل براش درآمد ، حاشیه امنیت و ارضای هیجانی و فکری لازم رو ایجاد نمی‌کنه و صرفا راهی برای امرار معاشه و خوب تا پیدا کردن چیزی که بهش علاقه داشته باشه این وضع ادامه داره. شرایط الان جامعه برای همه فرسودگی شغلی ایجاد کرده

حرفهات خیلی زیبا بود،چند بار کامنتت رو خوندم و بهش فکر میکنم

مهدبه یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 ساعت 15:45

فکر میکنم دوست نداری در قید و بند باشی
در ضمن
کار، زندگی، رابطه و ... بدوپ چالش وجود نداره

حرفت منطقیه بانو

قره بالا یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 ساعت 20:19

فکر کنم چون خیلی وقته کار پشت میز نشینی نداشتید سخت شده
مثل اونموقع ها که بعد از تعطیلات می‌رفتیم مدرسه و موندن تو کلاس برامون عذاب الیم بود

احتمالا درست میگی

هاله قدسی یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 ساعت 21:47

تراویس به پولش فکر کن. هر چقدر هم کم و ناچیز باشه از هیچی بهتره. تجربه جمع کن و یواشکی دنبال کار جدید بگرد.
از خدا بخواه کمکت کنه صبرت را ببره بالا
اینجا باید ربل ویلسون را ماچ می کردیم یا پست قبلی؟ اخیرا کلی وزن از دست داده بهش حسودی می کنم

هاله جون استعفام رو دادم و منتظرم یه نفر جدید بیاد تحویل بدم و بزنم بیرون
هر جا دیدی نمیدونی به کی بوس بدی به خودم بده.

مریم دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 ساعت 05:53

" آدم با حوصله ، ظفر را به چنگ خواهد آورد
ولو بعد از یک زمان طولانی "
#صبر
سخنان حکمت آمیز عنوان ها واقعا زیباست...
ممنونم

درود بر شما
ممنونم ازتون

پروفسور دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 ساعت 20:35 https://otagham.blogsky.com/

شاید انگیزه ات کمه
وگرنه من خودم موقع دانشجویی، یه ساعت و نیم تو راه رفت بودم و 2 ساعت برگشت. اونم با مترو، همش ایستاده.
ولی الان تحمل همچین چیزی رو ندارم، چون انگیزم کمه.

دوره دانشجویی که کره بز بودم این قدر انرژی داشتم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد