تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

قسمت اگه دوری شه،صد سال نوری بشه

احساس عجیبی دارم،از پریشب که توی خواب تنفسم قطع شده و واسه چند لحظه مُردم تا همین الان دارم به این فکر میکنم که نکنه من زود بمیرم.دلم میخواد اقلا ۸۵ سال عمر بکنم تا طفل معصومم تو ۴۵ سالگی پدرش رو از دست بده و بزرگ باشه حداقل.از مُردن نمیترسم،از این که بچه ام تنها بزرگ بشه ناراحت میشم.ایشالا صد سال عمر بکنم.

من کمتر مینویسم شما کدوم وبلاگ ها رو میخونید؟دیگه اثر و آثار من توی جامعه بلاگ اسکای کم رنگ شده و کسی مثل سابق طرفدار من نیست.چند نفری خواننده خاص و ثابت و همیشگی دارم که دستشون رو میبوسم.

آبروی من کیسهٔ زباله نیست که هر شب بذارینش دم در!

یه اتفاق عجیب و شرم آور برام افتاد دیشب.خیلی خجالت کشیدم ولی خوب دیگه کاریه که شده.

دیشب تو خواب شاشیدم،نه یه جیش کوچولو و یه نشتی ریز،نه یه شاش خیلی گنده،طوری که شلوار و شرت و زیرپوش و پتو و روتختی و تشک و همه چی خیس شد،خیس خیس.فکر کنم نزدیک ۲ لیتر شاشیدم تو رختخواب.بعد از خیسی و سردی بیدار شدم.نصفه شب بیدار شدم و عزیزدل اون طرف تخت با بچه بودن و بهش گفتم چی شده،کمی دلداری ام داد.لباس هام رو همه درآوردم و با پتو و روتختی پرت کردم یه گوشه.صبح که بیدار شدم بهم گفت اینا همه به خاطر آپنه هست.چند سالی هست بهم میگه توی خواب نفست قطع میشه و خروپف های عجیبی داری و نمیتونی تو خواب نفس بکشی و باید بری درمان بکنی.ولی من اهمیتی ندادم به این موضوع.احتمالا هم دیشب نفسم قطع شده توی خواب و بدنم دچار کمبود اکسیژن شده واسه همین شاشیدم به خودم.

حالا گفت خودم برات نوبت تست خواب میگیرم که بری دنبالش.کمی هم به قرص های اعصاب مثل فلوکستین و رسپریدون که میخورم مشکوک هستم ولی از اونا نیست.علتش همون آپنه هست.

به هر حال خدا رحم کرد که خونه خودم بودم و ایشالا دیگه این اتفاق نیفته برام.

شهر عجیبیه،نکنه خوابیم داش تراویس.

قبل از این جنبش های تخمی چپ ووک و زن زندگی آزادی و فمینیستی،یارو میرفت اسلحه میگرفت دستش،میرفت فعالیت سیاسی میکرد،از جون خودش میگذشت،مقاله مینوشت،با جرات جلوی زور و ظلم ایستادگی میکرد و از همه چیز میزد،اون وقت بهش میگفتن مبارز سیاسی.حالا هر جنده ای وسط دانشگاه لخت میشه یا روسری اش رو میزنه نوک یه چوب و میره روی یه خرک وایمیسه میشه مبارز شجاع راه آزادی،بعدش هم نمیدونم چطوری سر از کانادا و امریکا در میاره.

بیمه عمر

بچه ها شما بیمه عمر خریدین واسه فرزندانتون؟نظرتون در مورد بیمه عمر چیه؟

این غیرقابل باور است ترینیتی. نور همه جاست. انگار همه چیز از نور درست شده.

طفل معصوم و عزیزدل رو امروز بردم پزشک خانواده،فردا هم میبرم واکسن بزنن.میگم این وام فرزندآوری هم بد چیزی نیست،شناسنامه و چیزای طفل معصوم که اومد میفتم دنبالش و ثبت نام میکنم.درسته ۴۰ تومن بیشتر نیست ولی خوب خوبه،بالاخره زندگی های ماها این قدر توش چاله و چوله هست که ۴۰ تومن هم ما رو جلو میندازه،بد هم نیست،پول چهار ماه حقوق من هست.ایشالا سال دیگه حقوق کارگرها رو بیشتر افزایش بدن.خیلی کمه خداییش.دو سه روز پیش من حقوق گرفتم،کور بشم اگه دروغ بگم حقوقم یازده و ششصد بود.باید فکری به حال حقوق ها بکنن.۳۰ روز در ماه،روزی ۸ ساعت بری و بیایی و آخرش هم حقوقت به دوازده تومن نرسه.خدا بزرگه.

دیگه خبر خاصی نیست،البته بزار اینم تعریف کنم.من آدم خرافاتی نیستم ولی دیشب یه مهمون داشتیم و گفت چقدر بچه خوب شیر میخوره و چه آرومه و این حرفها و طفل معصوم تا صبح نه درست و حسابی شیر خورد و نه آروم خوابید،بعضی ها واقعا چشمشون شوره.باید مراقب باشی.

دیگه چی؟اسرائیل هم حمله کرد،خدا رو شکر اتفاق خاصی نیفتاد،ایشالا دیگه ایران نخواد جواب حمله رو بده،دیگه تمومش بکنن این بازی جنگ رو.

توی یه وبلاگی دیدم ازم اسم برده بودن.اینو بگم که من عاشق این هستم که اسمم رو توی وبلاگ های دیگه ببینم،دچار ارکشن و نعوظ غیرارادی میشم از ذوق.دیگه منم اینجوری هستم،کمبود محبت دارم،عقده ای هستم اصلا تو بگو.

دکتر روانپزشکم قرص پاروکستین رو جایگزین کرده و بهم فلوکستین داده،فلوکستین جلوی افکار جنسی ام رو نمیگیره و در طول روز دچار جهاد اکبر هستم و با نفس لوامه ام مبارزه میکنم که نه جق بزنم و نه سراغ کارای گناه برم.

همین دیگه،اگه تو هم منتظری تا دوباره برگردم به دوران اوجم و هر روز یه پست قشنگ بزارم پس توی کامنت ها بهم بگو.


ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم.

میگن جنگ شده.

من فکر نمیکردم اسرائیل حمله بکنه،ولی ظاهرا حمله کرده‌

حالا ما زدیم،اونا هم زدن،ایشالا دیگه تموم شد و دیگه خبری نمیشه

زنگ بزن آمبولانس اینم از شانش ماست.

آقای عبدالقادر  از شهر سیب و سوران چنان از بالا رفتن قیمت دلار ناراحته که انگار تو ناف وال استریت کار میکنه.هی میخوام متین باشم و نقد نکنم رفتارهای ایرانی جماعت رو ولی مگه میزارن.الان یکی میاد میگه داش تراویس خوب قیمت دلار روی زندگی هممون تاثیر مستقیم داره.ایرانی تو کی هستی که بال زدن پروانه ای توی جنگل های آمازون بگیر تا پرتاب شاش بنده اثر پروانه ای اش روی زندگی مفتضحانه و حقیرت تاثیر داره؟دست بردار ایرانی متوهم.

روح، فناناپذیر است، که آن‌چه در جنبش دا‌ئمی است، فنا نپذیرد.

دلخوشی اول:الان که دارم به سینه های زنم که شیر میده نگاه میکنم با خودم فکر میکنم که پستون رو بیخودی اروتیک جلوه دادن تو نظر ما آدمها،سینه زن اتفاقا باید یه جوری مقدس نشون داده بشه نه حشری کننده.

دلخوشی دوم:بعد از این که طفل معصوم به دنیا اومد احساس عشق به همه موجودات رو داشتم ولی الان که روز دوم هست میبینم از همه بدم میاد،منظورم جناح ها و شخصیت های سیاسی هست‌.علاقه ام رو به اونایی که دوست داشتم از دست دادم،از اونایی هم که بدم میومد همچنان بدم میاد.خیلی سربسته میگم و نمیخوام بازش کنم،خواننده ای که منو و نوشته هام رو بشناسه خودش میگیره چی میگم‌.

دلخوشی سوم:امشب اولین شبی هست که طفل معصوم تو خونه خودش میخوابه‌.

دلخوشی چهارم:هر خانواده ای تو شیراز باید یه دستگاه بخور داشته باشه از بس هوا خشکه.

دلخوشی پنجم:فلوکستین واقعا گیجم میکنه.

آنها از کوچه وجود شما می‌گذرند، اما از آن شما نیستند و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند.

طفل معصوم  به دنیا اومد.صورتش مثل ماه هست و شبیه فرشته ها هست،فقط نمیدونم چرا پی پی اش مثل قیر بود،دقیقا مثل قیر سیاه بود.

وقتی دیدمش نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و کلی گریه کردم،یعنی گریه کردم حسابی.طفل معصوم با اذان ظهر به دنیا اومد.توی بیمارستان اذان پخش شد که اومدن و گفتن بچه به دنیا اومده.قربونش برم.

شاید باورتون نشه ولی توی دلم پر از عشق شده و آدم دیگه ای شدم،دیگه دلم نمیخواد فحش بدم،از صمیم قلبم از همه کسایی که با زبونم رنجوندم عذرخواهی میکنم.دیگه هیچ وقت حرف سیاسی نمیزنم و به آدمهایی که همسو با من نیستن فحش نمیدم.دلم پر از صلح و عشق شده.

خدایا شکرت.

بچه ام ، طفل معصومم، به دنیا اومد

ممنونم از دعای همتون.