تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

بوس

یه پست طولانی نوشتم در باب انقلاب سوریه و احمدی نژاد و اینا ولی هی وسطش یه کارایی پیش میومد.بنابراین نتیجه گرفتم که قسمت نیست پستش کنم و پاکش کردم و فقط میگم که بوس به صورت همتون.

تا آنگاه که خانه‌ات برایت تنگ باشد، جهانت نیز زندانی تنگ‌تر از خانه‌ات می‌شود.

از سوریه بگذریم و به زندگی خودم بپردازم.

شنیدن صدای آروغ بچه برام لذت بخش ترین صدای زندگی شده،وقتی آروغ میزنه بعد شیر انگار یه باری از روی دوشم برداشته میشه.

یه چیزی رو در مورد طفل معصوم متوجه شدم،چند باری امتحانش کردم که نکنه توهم زده باشم و فکر بکنم بچه ام خیلی باهوشه،متوجه شدم وقتی باهاش حرف میزنم و بعدش روم رو برمیگردونم از خودش صدا در میاره که دوباره باهاش حرف بزنم.باور کنید جدی میگم و توهم نزدم.چندین بار و توی موقعیت های مختلف امتحانش کردم.خیلی بچه شیرین و باهوشی هست.فقط شبها نمیخوابه،اونم به خاطر کولیک و شکم درد هست.خدا به عزیزدل خیر بده،حتی یک شب و یک بار هم نزاشته من بیدار بمونم.خودش تا صبح پای بچه بیداره.زن خوبیه.لیاقت همه چی داره.

دیگه این که در طول روز که سر کار هستم عکس طفل معصوم رو نگاه میکنم و دلم براش تنگ میشه.هر باری که بغلش میکنم با خودم و توی دلم آرزو میکنم که خدا به هر کس که دلش میخواد بچه سالم عطا بکنه.واقعا وقتی آدم صاحب فرزندی میشه انگار میره توی یه بُعد دیگه و یه چیزی بهش اضافه میشه و شخصیتش تغییر میکنه.خیلی بچه خوبه.خدا به هر کس که میخواد ایشالا بده.

سوریه خدا کمکت بکنه.

یه حکومت و نظام سکولار که توش آزادی داشتن،دیسکو داشتن،کافه داشتن،خراب خونه داشتن و همه چی بود و همه کنار هم داشتن راحت زندگی میکردن رو دادن و یه نظام شبه داعشی تندرو تحویل گرفتن.خوشحال هم هستن.وقتی میگن حماقت بشر انتهایی نداره همین رو میگن.الان کله شون داغه متوجه نیستن،چند وقت دیگه که توی استادیوم فوتبال مراسم اعدام بزارن تازه میفهمن چه گُهی به خوردشون دادن.

بشار اسد هر جا هستی قلب ما با تو هست.

ایران هم نباید پشت بشار اسد رو خالی میکرد،ناراحت شدم،رسم رفاقت این نبود.



دوستت دارم.

سوریه

خدایا به خاطر من که بچه یتیم هستم به سوریه کمک بکن و شر این تروریست ها رو از سر بشار اسد کم بکن.خدایا دعا میکنم به درگاهت حکومت سوریه حفظ بشه و صلح و آبادانی به این کشور برگرده.

مطمئن باشین سوریه سقوط نمیکنه،اگه سقوط کرد هر چی میخواین به من بگین.

استرس عجیبی دارم که نکنه سوریه سقوط بکنه.

خدایا خودت کمک کن.این تصاویر تلویزیونی رو که شبکه خبر میزاره استرس میگیرم.نمیدونم وضعیت چطوره،بی بی سی و اون وری ها میگن اوضاع خرابه،شبکه خبر میگه خبری نیست.استرس گرفتم عجیب.

ولی مطمئن هستم هیچی نمیشه،خدا به خاطر منم که شده سوریه رو در پناه خودش میگیره.

انتقام چیز شیرینی است، بگذار موعظه گران اخلاقیات هر چه می خواهند بگویند.

من از چیزهای زیادی توی زندگیم نمیترسم،حداقلش الان دیگه نمیترسم،قبلا از فقر،از بیکاری،از زندان به خاطر ندادن مهریه،از مسائل این چنینی واهمه و ترس داشتم.ولی الان از چیزی نمیترسم.شاید چون سنم بالا رفته پوست کلفت شدم.ولی واقعا از یه چیز هنوز میترسم،واقعا هم میترسم،اونم از داعش.از پرچم سیاهشون،از فیلمهای تبلیغاتیشون،از کارهایی که میکنن.خلاصه از داعش و هر چیزی که به داعش مربوط میشه میترسم.الان هم سوریه دوباره شلوغ پلوغ شده و این تروریست ها دوباره دارن پیشروی میکنن من میترسم.

خدایا خودت کمک کن.

ساده‌ترین کار جهان این است که خودت باشی و دشوارترین کار جهان این است که کسی باشی که دیگران می‌خواهند.

دیشب نیمه های شب بیدار شدم و  توی تاریک و روشن اتاق طفل معصوم توی تخت بیدار بود و داشت به سقف نگاه میکرد،زنم هم بیدار بود و وقتی بهش لبخند زدم گفت یه بچه دیگه میخواهیم که وقتی خودمون مُردیم این کوچولو تنها نباشه توی این دنیا.منم گفتم هر چی تو بگی همونه.

سخنی با بلاگ اسکای

اون وبلاگ قبلی ام که دیگه بهش دسترسی ندارم آمار بازدید کننده هاش از مرز یک میلیون نفر گذشت.خیلی دوست داشتم دسترسی بهش داشتم ولی خوب بلاگ اسکای بدجوری قفلی زده رو من و به ایمیل هام پاسخ نمیده.

بلاگ اسکای لطفا دسترسی من رو برگردون.



وقتی به تک‌تک فرهنگ‌ها احترام بگذاریم، می‌توانیم همزیستی درستی داشته باشیم.

من آدم حسودی نیستم و از پولدار شدن دیگران خوشحال میشم.

یه آشنایی داریم که یه پژو پارس خیلی قدیمی و پکیده داشت و مسافرکشی میکرد باهاش.بعد از سه ماه چند روز پیش دیدمش و مهمونم بود.دو تا گوشی آیفون ۱۶ واسه زن و دخترش خریده بود،یه پلی استیشن۵ خریده بود،یه پژو ۲۰۷ خُشک خریده بود،زنش دماغش رو عمل کرده بود،کلی هم النگو دستش کرده بود.یه پراید وانت هم خریده بود.یه لپ تاپ هم خریده بود.

خدا ایشالا بهش بیشتر بده،ولی چطوری یکی در عرض دو سه ماه این قدر پولدار میشه؟

دوشیزگان، همانند زر ناب هرچه خالص‌تر باشند نرم‌ترند.

امروز از صبح که بیدار شدم هوا ابری و بارونی بود.برعکس خیلی ها که هوای ابری رو دوست ندارن من عاشقش هستم،به کوه های اطراف شیراز نگاه کردم و دیدم ابر نشسته روشون،خوشحال شدم.

صبح زود ساعت ۷ و نیم رفتم توی بانک و کارم خیلی سریع تر از اونی که فکر میکردم تموم شد و از بانک اومدم بیرون و روبه روم رو نگاه کردم که کوه های زیبا بودن و آسمون هم ابری و باد خنکی می وزید.خیلی خوشحال شدم به خاطر زندگی که الان دارم،امیدوارم همه از زندگیشون راضی باشن.

اگر میشد یه کله پاچه هم بزنیم دیگه همه چی عالی میشد.