تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

دل‌ها همچون بدن‏‌ها به ستوه آید، پس برای آسایش آن جویندهٔ سخنان حکمت آمیز باشید.

این قدر رقصیدم و رقصیدم که حد نداشت.۲۲۰ تومن هم شاباش بهم دادن.همش وسط بودم و حسابی رقصیدم.شما اگه فکر کردین حاجیتون فقط میره مفت کباب و ژله میخوره سخت در اشتباه هستین.همه چی رو هم قاطی پاتی نکردم.دو سیخ کباب و یه کفگیر برنج سفید والسلام.راستی شیرازی ها تو عروسیشون برنج زرد شیرین و خورشت قیمه هم میدن.بشقاب ها رو پر میکردن از سبزی پلو و خورشت قیمه و ماهی و برنج زرد شیرین و جوجه و کباب کوبیده و گوجه و کنارش ژله و کارامل و بسم الله.شیرازی ها ماشالا بخور هستن حسابی.

خلاصه کاری به این کارا ندارم،حسابی رقصیدم.هر چی قر تو کمرم بود ریختم بیرون.یه دختری هم بود خدا به سر شاهده یقه اش تا نافش باز بود و تمام سینه ها رو ریخته بود بیرون و یه زن دیگه بود چاک دامنش تا خود بیخ کمرش بود.ولی من نگاه نکردم.دیگه مثل قبل نیستم.

عرق هم رفتم با یه رفیقی روی یه میزی سه پیک پر و خرکی سیک رفتم بالا و الان هم که اینا رو مینویسم هنوز کمی گیجم.ولی عرق خوبی بود و حسابی شارژم کرد واسه رقص.

برگشتن هم از بلوار ارم گذشتم و بوی گلها و بهارنارنج ها مستی ام رو فزود و لذت بردم.

شیراز شهر خوبی هست،دوستش دارم و ازش راضی هستم.

فردا ساعت ۱۰ هم یه جایی مصاحبه دعوت هستم.هر چی خدا بخواد همون میشه.

توی این وبلاگ هم همه بوس ها رو به خوشگل ها میدیم.

تو هم اگه تو عروسی ها خیلی میرقصی و وقتی میایی خونه پاهات درد گرفته پس یه بوس به داکوتا جانسون بده.

نظرات 2 + ارسال نظر
قره بالا شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 23:06

خدارو شکر خوش گذشته

مرسی گلم

۱۲۴۴ دوشنبه 27 فروردین 1403 ساعت 00:19

نمیدونی با توصیفاتی که تو این مدت از شیراز کردی چقدر دلم میخواد بیام اونجا

بیا عزیزم.قدمت روی چشم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد