تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

بهترین رابطه، رابطه ای است که با داشتن شناخت و آگاهی از همهٔ موانع، هنوز میل به حفظ آن زنده باشد.

امروز اولین جلسه کلاس حسابداری ام رو رفتم.خیلی خوب بود و کلاس هم خلوت بود و چند تا دهه شصتی سرگردون هم تو کلاس بود.

ایشالا گوگیجه نگیرم مطالبش که پیشرفته شد و بتونم از پس کلاس بر بیام.

این کلاس یکی از آرزوها و اهداف سال ۱۴۰۴ بود،اولیش رو اجرا کردم.میمونه دو سه تای دیگه که دست دولته و دست من نیست و فروش خونه و خرید خونه تو شیراز و خرید یه کوییک.

ایشالا همه به آرزوهاشون برسن.


گاهی نفرت بدون هیچ دلیل مشخصی به حیاتش ادامه می‌دهد

روز دوازدهم و  سیزده فروردین همش درگیر کار شرکت بودم اونم از ساعت ۲ نصفه شب تا پنج صبح.مهم نیست،ولی امروز عصری،روز آخر تعطیلات رئیسم تو واتس آپ تماس گرفته و سر یه موضوعی که به من مربوط نیست و اشتباه خودش بوده منو دعوا میکنه.اینم مهم نیست.در واقع هیچی مهم نیست.۱۰ سال پیش این اتفاق ها میفتاد استرس اخراج میگرفتم و میگفتم نکنه اخراجم بکنن و از این صحبت ها.ولی الان دیگه ۴۰ سال دارم،تنها ترسم این بود که بی بچه از این دنیا برم که خدا بهم یه طفل معصوم داد اونم بدون ivf و این صحبت ها،همون طور که خودش بچه رو داده و از ۲ کیلوی بدو تولد حفظش کرده تا الان،ایشالا تا صدسالگیش هم خودش مراقب بچه هست.دیگه ترسی ندارم،اصلا فردا اخراجم بکنه،واسم مهم نیست.من این قدر زندگیم بالا و پایین داشته که دیگه این چیزای کوچیک چیزی نیست.

خدا به همتون سلامتی بده،بعضی ها میگن سلامتی بدون پول به درد نمیخوره.هیچ وقت این حرف رو نزنید،سلامتی تاجی هست رو سرتون که فقط آدمهای بیمار اون رو میبینن.پول نباشه ولی سلامتی باشه.ایشالا که هم تنتون سلامت باشه و هم روح و روانتون.

همین دیگه،ایشالا فردا که میرین سرکار شروع سال جدید واستون خوب باشه و استرس و دعوا و زیرآب زنی و توبیخ و جریمه و مسائل این چنینی نداشته باشید.

این وقت شب فقط هایلایت gym اینستای نون خامه ای ها آرومم میکنه.

آیین چراغ خاموشی نیست.

امروز سیزده بدر هست.ما جای خاصی نمیریم،همین پارک روبروی خونه میریم.عزیزدل و طفل معصوم کنار همدیگه خوابیدن.منم بهشون نگاه میکنم.خیلی آدم خوشبختی هستم که این دو نفر رو دارم توی زندگیم.

واسه سال جدید برنامه ورزش دارم،باید گشاد بازی رو تموم کنم و برم باژگاه.

ایشالا امسال هر کس از وبلاگ نویس ها که بچه میخواد خدا بهش بده،هر کس هم که حامله هست،صحیح و سلامت بچه اش رو به دنیا بیاره.هر کس هم که ازدواجی هست امسال دیگه ازدواج خوب بکنه و یار خوبی نصیبش بشه.

از chatgpt هم تشکر میکنم که دستیار خوبی توی کارهای اداره برام شده و واسه خیلی ها مشاور و دوست شده.اگر میخواهید از chatgpt نتیجه خوبی بگیرید قبل از پرسیدن سوال بهش بگین که چه شغلی دارین و در چه جایگاهی هستین،بعد سوالتون رو بپرسین.اینجوری تحلیل دقیق تری بهتون میده.مثلا بگین من مهندس کامپیوتر هستم و نیاز به یک کد نویسی در رابطه با فلان موضوع دارم،یا مثلا من کارشناس صنایع غذایی هستم و نیاز دارم که بدونم فلان موضوع.آره،اینجوری.

سیزده بدرتون مبارک شیطونا.

زندگی دربارهٔ پیدا کردن خودت نیست. زندگی دربارهٔ ساختن خودت است.

جدای از سلامتی و دل خوش و جیب پر از پول یه سه چهار تا آرزوی کوچیک و دست یافتنی دارم برای سال ۱۴۰۴ که امیدوارم محقق بشه.

اول این که خدا بهم یه بچه دیگه بده

دوم بتونم یه کوییک بخرم.

سوم کالابرگ الکترونیک هر ماه یا دو ماهی یک بار باشه

چهارم.سقف قابل وصول مهریه رو مجلس بیاره روی چهارده سکه.

پنجم یوتیوب رفع فیلتر بشه

ششم خونه تهران فروش بره و شیراز یه خونه بخرم

هفتم دوره حسابداری ام رو برم و توی کارم پیشرفت بکنم.

همین.حالا ایشالا تا آخر سال ۱۴۰۴ به همشون برسم.

تحمل محرومیت‌های معنوی خیلی دشوارتر از تحمل محرومیت‌های جسمی است.

این جور چیزا رو من معمولا تو کانالم میگفتم که مخاطب خاص تری دارم،ولی خوب الان کانال ندارم و مجبورم رمزی اینجا بگم.

امروز اولین ۱۴۰۴ رو زدم.از یکی دو هفته قبل ۱۴۰۴ هم نزده بودم و تقریبا ۳۰ روز بود که نیومده بود.برخلاف همیشه که سفت و سفیده و مثل فرنی میمونه این بار رنگش زرد و رقیق بود.مثل آب عنبه بود.الان یه حس خیلی خوب دارم.وقتی میزنم ذهنم باز و آزاد میشه و ابرای تیره از ذهنم برداشته میشه.

عیدتون مبارک باشه.

از اونجا که یه آدم میتونه یه هیولا بشه، یه هیولا هم میتونه یه آدم بشه

شما که تلویزیون ایران و صداوسیما رو اصلا نگاه نمیکنید.

ولی قبل اذان مغرب شبکه ۳ یه برنامه ای داره به اسم محفل که خیلی قشنگه و تلاوت های قرآنی اش بینظیره،همزمان هم شبکه چهار برنامه زندگی پس از زندگی رو پخش میکنه.خلاصه که این دو تا برنامه خیلی عالی هستن.وقتی محفل رو میبینم بغضی میشم و وقتی زندگی پس از زندگی رو میبینم میترسم.

گذر زمان، می‌تواند آدمی را تا حدّ یک کودک حسّاس و نازک کرده باشد.

فیلم قیف رو دیدم،رضا عطاران نقش اولش بود.من هیچ وقت فیلمی رو تخریب نمی کنم.ولی واقعا فیلم بدی بودحتی کمدی سخیف هم نبود.هیچی نبود،بی ربط و بی سر و ته.

بعد نشستم یک قسمت از سریال در انتهای شب رو دیدم.پارسا پیروز فر توش بازی میکنه.خیلی خوش ساخت بود قسمت اولش رو دیدم و خوب پرداخته بود به مشکلات.منتهای مراتب کسی که مرودشت یا میناب یا بندرعباس یا نطنز یا ایلام باشه خیلی خوب به عمق پیام فیلم پی نمیبره.باید توی اون کثافت تهران زندگی کرده باشی تا بفهمی چی میگه.قسمت اول سریال عالی بود.حالا میرم بقیه اش رو هم میبینم.

طفل معصوم هم چند روز بود پی پی نکرده بود،عزیزدل تنقیه اش کرد و یه ربع بعد توی بغلم یه پی پی گنده کرد و خوشحالمون کرد.

پانوشت:قسمت دوم"در انتهای شب " رو هم دیدم.این قسمتش هم جالب بود.

پانوشت یک روز بعد:قسمت سومش رو هم دیدم.یه پیچش داستانی عجیبی داشت.