دوست وبلاگی عزیز،سرکار خانم شادی توی این پستhttps://manrabekhan.blogsky.com8 تعریف کرده که یکی از دوست پسرهاش موقع تلفنی حرف زدن ازش درخواست های عجیبی میکرده که یادم آمد از کِشته خویش و هنگام درو ، و دیدم که بنده حقیر فدوی اُمت هم در همین حد تباه بودم که از توی این چت روم های خراب دخترهایی رو پیدا میکردم و بهشون شارژ میدادم که اسمم رو بگن و بعدش بگن دوستت داریم و بهشون یه لیست از حرفهایی که باید میگفتن میدادم که فلانی جرم بده،جوون و از این حرفها و بعد من این ویس رو گوش میدادم و جق مبسوطی میزدم.آدم تباهی بودم قبل درمان.
اگه تو هم سیزده بدر هیچ جایی نرفتی و خونه موندی پس یه بوس به آستین باتلر بده.
بوس
بوس به خودت
آستین برا خودمه کسی بوس موس نکنه که قاطی میکنم:/
مال خودت.ولی یه مقدار خفیف اُب داره،حالا خود دانی
:) همه ما یکجورایی بیماری روحی داریم تراویس جان. منتها برای بعضی ها دیگه از توان تحمل خارج هست. مثل همون داریوش. اما بیماری من حداقل فقط اسیبش رو به خودم میزنه. با چت روم نمی تونم ارتباط بگیرم. هربار رفتم چت روم پشیمون شدم.