پرنده های قفسی اول: جواب خیلی از سوالاتم رو پیدا کردم اما هنوز نفهمیدم که چرا فردای شبی که مشروب میخورم انگار همه غصه های عالم رو میریزن توی دلم.دیگه منم گفتم کون لقش و شب شراب نیارزد به بامداد خمار.
پرنده های قفسی دوم: آریانا گرانده رو دوست دارم،یه جور پدر و دختری دوسش دارم.یعنی اگه دختری داشتم دلم میخواد مثل اریانا گرانده باشه.اما در اصل هر بچه ای داشتم چه دختر و چه پسر راضی هستم.میزارمش روی چشمام و بزرگش میکنم.
پرنده های قفسی سوم:امروز هم دو تا مصاحبه رفتم،یکیشونمنو میخواست و من نمیخواستمش واون یکی رو من میخواستم و اونا منو نمیخواستن.هر چی کار گیرم اومده تا حالا همه شهرک صنعتی بودن.شهرک صنعتی خیلی دوره و ۵۰ دقیقه تا خونه ام فاصله داره.نمیتونم هر روز این قدر رانندگی بکنم.سخته برام ۱۲ ساعت سرکار باشم و بعد ۵۰ دقیقه رانندگی بکنم.هر چی خیره پیش بیاد.
پرنده های قفسی چهارم:فیلم جدیدی فعلا ندیدم.چرا یه فیلم دیدم به اسم
Happiest Season از خواهر گلم کریستین استوارت که مضمون همجنسگرایانه داشت.من با فیلمی که علنا و واضح در مورد یه زوج همجنسگراست مشکلی ندارم،مشکل من زمانی با هالییود شروع میشه و زاویه پیدا میکنم با فیلمهاشون که به شکل زیرپوستی و نامحسوس مردها رو اخته نشون میدن و سیاه پوستها رو خوب نشون میده و زن ها رو رئیس نشون میده و ترویج همجنسگرایی میکنه.
همین دیگه.تو هم اگه بعضی وقتها بی جهت سردرد داری پس یه بوس به برندون فریزر بده.
معمولا خیلی از شرکت های شهرک های صنعتی، سرویس به شهر دارن
شاید اگر یه تحقیق کنی ببینی کدوما سرویس دارن بتونی راحت تر کار مناسبت رو پیدا کنی
سرویس ندارن.یا اگه دارن به مسیر من نمیخورن
نمیدونم چرا حس میکنم تو همون یواشکی های یک مرد متاهلی!
همونی؟
یواشکی های یک مرد متاهل کدومه؟
من خودم هستم،بقیه سعی میکنن شبیه من باشن.
همجنسبازی گناه کبیرس
خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه
دنیا رو چپ ها اشغال کردن و گند زدن به دنیا... تمام این گندکاری ها هم زیر سر همین چپ هاست