تقدیر زندگی من این هست که شهرهای مختلف زندگی کنم،آدمهای مختلف ببینم،رنج های زیادی رو از سر بگذرونم و زندگی رو از جهات دیگه ای هم بتونم ببینم.
الان که شهرک صنعتی کار میکنم متوجه شدم طبقه ای از افراد هستن که هیچ چیز این جامعه پر از ادا براشون مهم نیست و چنان غرق زندگی سخت و کارگری خودشون هستن که هیچ خبر از جامعه ندارن.وقتی توی شهرک صنعتی هستم میبینم که مسائلی که واسه اکثر آدمها مهم هست چقدر پیش پاافتاده و احمقانه هستن.
چالش های مختلف،امیرتتلو،جایزه اسکار،زرامیرابراهیمی،بلایند دیت،اینستاگرام،لباس های مارک دار،ترندهای مختلف ادایی،چقدر احمقانه به نظر میاد در مقابل رنج و درد آدمهایی که ماهی ۲۳۹ ساعت واسه ۸ تومن کار میکنن و توی یه کانکس میخوابن.
ستون من هم این مساله رو اون یک سالی که معدن کار میکردم فهمیدم
دمت گرم
چقدر درد داشت این پست