اون دختره که توی محیط کارم بود و متولد ۷۸ بود و به من گفت لباس هات خیلی قشنگه.خیلی بهم نگاه طولانی میکنه،لبخند میزنه و یه جور خاصی رفتار میکنه.خدایا تو خودت شاهد باش که من همچون یوسف پیامبر دارم خویشتن داری میکنم ولی بالاخره صبر منم حدی داره و ممکنه مثل موسی پیامبر عصام رو در بیارم و مثل یه مار بپیچونمش دور بدنش.خدایا صبر ایوب پیامبر رو به من بده و گرنه مثل نوح پیامبر باید یه کشتی بسازم و از این جا برم.خدایا تو خودت پناه بی پناهان هستی،من مثل یه گربه کوچولو بهت پناه میارم که شیطون گولم نزنه.سعی میکنم زیاد توی افق دیدش نباشم و باهاش تنها نشم،چون شیطون آدم رو گول میزنه.این داره به من نخ میده و منم تقوا پیشه میکنم.
تو هم اگه وقتی کسی بهت پا میده ته دلت خوشحال میشی که هنوز جذاب و خواستنی هستی پس یه بوس به نیمار بده.
گل سرخ اول:همه فوتبال های جام باشگاه های اروپا رو میبینم.همه رو بدون استثنا.چرا؟خودم هم نمیدونم.
گل سرخ دوم:عید قربانتون مبارک.
گل سرخ سوم:دوست دارم مناظره انتخاباتی رو ببینم.
گل سرخ چهارم:خدا شاهده،به همین وقت عزیز،اکسپلورر اینستاگرامم دیگه از حد رد شده،همش شده زن های لخت،لخت کامل،اصلا هم هیچ لباسی تنشون نیست،من نمیدونم مگه اینستا محدودیت نداره؟مگه نباید ممه و کون سانسور بشن؟پس چطور همین جوری ریخته وسط اکسپلورر من،اینجوری بخواد پیش بره مجبورم اینستا رو پاک کنم و یکی دیگه بسازم.
گل سرخ پنجم:همستر کمبت هم خسته ام کرد،فکر نکنم پول یه کیک معینی پور هم ازش در بیاد.دیگه نمیرم تو برنامه اش.
گل سرخ ششم:خواننده های وبلاگ کم شده،نمیدونم چرا؟
گل سرخ هفتم:عرض دیگه ای نیست جز سلامتی شما،اگه تا اینجا خوندی یه بوس به رحیم استرلینگ بده.
من علاقه زیادی به وبلاگ نوشتن و وبلاگ خوندن دارم ولی مدتهاست که دیگه وبلاگ خوبی پیدا نمیکنم که ارزش داشته باشه بخونیش.
از شما توی این پست میخوام که وبلاگ های خوبی رو که میخونین و خوشتون میاد رو توی این پست به من و دیگران معرفی بکنید.مرسی.
اگه تو هم هر روز به همه وبلاگ ها سر میزنی پس یه بوس به زندایا بده.
آدینه اول:ترانه "ماه پیشونی" از دریا دادور رو دوست دارم.خیلی قشنگ و با احساس هست.
آدینه دوم:نمیدونم روز قیامت که اعضا و جوارح به حرف میان ، اون وقت دندون و دهان و ریه آدمهای سیگاری هم به حرف میان.خدا رو شکر اومدم شیراز سیگار رو کنار گذاشتم.چیز خوبی نیست سیگار.
آدینه سوم:املت و نون تیری خیلی خوردم،کمی سنگین شدم و حالمدبده.
آدینه چهارم:خدا شاهده به جز قالیباف که چهره و اسمش واسم آشناست و قبلا تو تلویزیون دیدمش دیگه بقیه کاندیداها رو نمیشناسم.اصلا نمیدونم کی هستن و شغلشون چیه.
آدینه پنجم:اکسپلورر اینستاگرامم فقط شده ممه،قبلا انیمه و ماشین و آشپزی ملل و فیلم های سینمایی و تکنولوژی واسم میومد،الان به همین برکت قسم فقط شده ممه،نه ممه های کوچیک،ممه بزرگ از هر رنگ و سن و نژادی،حتی یه سری هاشون مشخصه توسط هوش مصنوعی درست شده ولی خوب قابل قبوله.
آدینه ششم:هیچی دیگه،همین.تو هم اگه جمعه ها فقط تو خونه میخوابی پس یه بوس به صورت ماه سیما تیرانداز بکن.
الان حالم خوبه
نمیدونم تا چه حد حرفم پایه علمی داره،ولی دیروز قرص پاروکستینم تموم شد،نتیجه این شد که امروز قرص نداشتم و دسترسی به دکترم هم نداشتم،در واقع پول دکتر ندارم.تا دوباره بیفتم رو غلطک و حقوق بگیرم طول میکشه،اسنپ هم کار نمیکنم،همش سرکار هستم،همه پولم رو هم بردم و یه ربع سکه خریدم و دستم خالی شد.خلاصه داشتم میگفتم یک روز ،که امروز باشه پاروکستینم رو نخوردم و الان دلم میخواد همه رو بُکُنم.به شدت و جوری حشری هستم که هیچ وقت اینجوری نبودم.جق هم چاره کارم نیست.خلاصه دکترم رو یه جوری پیدا کردم و دست به دامانش شدم و برام نسخه کرد پاروکستین رو و از شانس کونی من حالا همه ملت روانی شدن و قرص نایاب شده،خلاصه که قرص رو پیدا کردم و خریدم و امشب میخورم و مردم ایران میتونن دوباره کمربندها رو شُل ببندن.لامصب چی داره تو این قرص ها که آدم رو آروم و منطقی و کوشا میکنه.
فعلا ولی قرص نخوردم تا شب کسی سمتم کسی نیاد که بدجوری حشریم.
بوس بوس،بخورم همتون رو.
تو هم اگه وقتایی دوست داری لاس ریز بزنی ولی جلوی خودت رو میگیری پس یه بوس به جیسون استاتهام بده.
اون روزی که خبر شهادت رئیس جمهور رو دادن من از صبح خیلی زود قبل ۵ بیدار بودم و منتظر خبر خوش بودم ولی ساعت ۸ صبح خبر شهادت دادن و تلویزیون همش قرآن پخش میکرد.یکی از شبکه ها هم این آیه رو یه قاری میخوند و من چون معنی اش رو میدونستم قلبم مچاله شد و گریه ام گرفت.واقعا آقای رئیسی حیف بود.واقعا حیف بود.
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.
یه بار دیگه هم گریه کردم،اونم وقتی هست که نماز میت آقا رو بر روی پیکر شهید سلیمانی میبینم،معنی اش رو که همزمان با نماز میخونم و گریه آقا رو میبینم منم گریه ام میگیره،واسه همین این فیلم رو کم میبینم.خیلی با معنی و زیبا هست.
امروز یه همکار که دختر جوونی هست و خوشگل هست و متولد ۷۸ هست یهو بهم گفت خیلی رنگ پیراهن هات قشنگه و بهت میاد،منم گفتم مرسی،لطف داری.ولی واقعا چرا اینجوری گفت؟بدم نیومد تعریفم کرد،ولی خوب من مرد متاهل ۴۰ ساله ای هستم و تو دختر مجردی که ۱۴ سال از من کوچیک تری،اینجوری میگی شاید دل من بلرزه.من آدم بی جنبه ای نیستم واقعا،ولی تو این مسائل نمیتونم روشنفکر باشم.اون نباید از من اینجوری تعریف میکرد،حالا خوبه منم بهش بگم شما هم رنگ شال و رژ لبتون به هم میاد یا مثلا فریم عینکتون خیلی به صورتتون میاد.چه میدونم والا،یکی این یکی هم از این که تو محیط کار همدیگه رو به اسم کوچیک صدا بکنن بدم میاد،بگو آقای فلانی،سرکار فلانی،خانم فلانی،جناب فلانی.من نمیدونم تو خارج چطوره واسم هم مهم نیست.ولی این اینجوری وقتی تنها بودیم از من تعریف کرد هم به دلم نشست و هم به دلم ننشست.توضیحش سخته ولی احتمالا گرفته باشین چی میگم.
این آدم های دور و اطرافم رو میبینم میگم چقدر خوش شانس هستن.ما که نه بابای خوبی داشتیم و نه پولی واسمون گذاشت،یه ازدواج تخمی هم کردیم و کلی از زندگی عقب انداختمون.ولی خوب خدا رو شکر الان زندگیم داره عادی میشه.البته اگه اون زن سابق بزاره،چند روز پیش از دادگاه زنگ زدن و گفتن ۸ سکه عقب افتادی و بیا بده.یه جوری میگه بیا ۸ تا رو بده انگار ۸ تا آدامسه.من میبینم پرونده های بقیه رو سالی یا دو سالی یه سکه هستن.من بدبخت قاضی نامرد اول زد واسم همه سکه ها رو یکجا بدم.بعد کلی اعسار راضی شدن ۵ ماهی یک سکه بدم.خدا از سر گناهان قاضی هایی که حکم بد میدن نگذره.با سرنوشت و زندگی آدمها مثل آب خوردن بازی میکنن.
دیگه چی میخواستم بگم؟آهان،کاش میشد هنرپیشه ها یا خواننده ها هم کاندید بشن اون وقت من به محمدرضا گلزار رای میدادم،دوسش دالم.
میدونید چی جالبه؟خیلی ها ،واقعا خیلی آدمهای زیادی از یازده سال پیش تا الان میخواستن که من ننویسم،گزارشم رو دادن،فیلترم کردن،مسدودم کردن،ولی من مثل رودخونه ای جاری همیشه جریان دارم و به فضای وبلاگستان فارسی نور و روشنایی و زیبایی میدم.
نیره جون جواب ایمیل ات رو دادم،زود جوابم رو بده.من آدم حساسی هستم دوست دارم زود بهم جواب بدن.
اینجا یه بارون شدیدی شروع به باریدن گرفت و خیابون ها حسابی خیس شد و هوا خنک شد و خیلی خوشحال شدم.
سرکار هم میرم،چیزی نمیگم زیاد از کار چون چیز خاصی نداره واسه گفتن.شرکت منظم و مرتب و تمیزی هست و همکارهام هم خوبن.حقوق هم گفتن ۱۲ تومن بهت میدیم.صبحانه و ناهار هم میدن.تا خونه هم با ماشین ۲۰ دقیقه راهه.خدا رو شکر میکنم و هر روز دوش میگیرم و خوشگل میکنم و میرم سرکار.من که راضیم،دیگه اینا هم باید راضی باشن،۲ هفته آزمایشی ام چند روز دیگه تموم میشه،بعید میدونم بگن نیا دیگه.این از کار.
شب ها شام نمیخورم،حقیقتش اشتهام کم شده و البته ایرادی هم نداره،آدم از کم خوری چیزیش نمیشه،پرخوری بده.
عزیزدل هم حالش اِی بدک نیست،حال خوبی نداره،ولی تحمل میکنه،بعضی وقتها توی تایم عجیبی هوس یه چیزایی میکنه که خدا به اسنپ خیر بده،واسم میارن،الان هم منتظر ۳ انبه و ۳ طالبی هستم.چند روز پیش هم نون رگاک و مهیاوه هوس کرده بود که مادرش براش درست کرد.کمی هم شکمم اومده جلو،البته خیلی کم.ایشالا که همه چیز خوب پیش بره و این طفل معصوم به دنیا بیاد.ایشالا اگه به دنیا اومد سعی میکنم یه گوسفند قربونی کنم و بدم به فقرا.
دیگه همین.تو هم اگر روزهات تکراری هست و با این وجود گله ای نداری پس یه بوس به ساندرا بولاک بده.