چیز خاصی اتفاق نمیفته که تعریف بکنم و منم این روال رو خیلی دوست دارم.
امروز که جمعه بود خونه بودم،هر چی که میخوابیدم برام کافی نبود،خدا به عزیزدل هر چی که میخواد بده،زن های دیگه اینجوری نیستن،ببینن شوهرشون زیاد میخوابه پاره اش میکنن،ولی این اینجوری نیست،خدا ایشالا بچه اش رو سالم به دنیا بیاره.دیگه این که کلی فیلم جدید هم دیدم که هیچ کدوم به دلم ننشسته و چیزی برای تعریف کردن ندارن.
چقدر میوه و غذای بیرون گرون شده.یه نظارتی باید روی قیمت ها باشه.بعید میدونم اینپزشکیان با اون کاپشن اش هم بتونه کار خاصی بکنه.
ایشالا حالا هفته بعد دو روزش تعطیله بیشتر میخوابم.
یکی از همکارها که خیلی ادعاش میشد ما مذهبی هستیم و فلان توی همین هفته محرم و تاسوعا و عاشورا خانوادگی میرن ترکیه،خاک بر سر متظاهرش،تو که مذهبی هستی خوب بمون شیراز و سینه بزن.
دیگه چی تعریف کنم؟هیچی دیگه.خواننده های وبلاگ کم شده و منم چیز جالبی تعریف نمیکنم،توی این وضعیت خیلی ها خداحافظی میکنن ولی همه بدونن که تا روزی که بلاگ اسکای هست منم هستم.
اگه منتظر فینال جام ملتهای اروپا هستی پس یه بوس عثمان دمبله بده.
سلطان شخص من هر چی بنویسی ولو مطلقا کسشر با علاقه میخونم ولو کامنت ندم.
ستون شما تاج سری
تراویس، همیشه وبلاگتو می خونم. نی نی رو خیلی دوست میداریم…
نیره جونم نی نی هم تو رو دوست داره عزیزم
خب شاید میره ترکیه اونجا سینه بزنه برا امام حسین ؛خوشبین باش:)
نه سینه نمیزنه،سینه ها رو میندازه بیرون و اینجا میاد سجاده آب میکشه
همکارت خانومه؟
آره