تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

جهان به یک شب می‌ماند. هرکس باید خود چراغ خود را بیفروزد.

اگه بلاگ اسکای بهش برنمیخوره و دسترسی ام رو نمیگیره و پست رو پاک نمیکنه و خانم عاطی ناراحت نمیشه و صدتا برچسب بهمون نمیزنه یه پست کوچولو بزارم.

وبلاگ نویس پست قبل رو به لطف کامنت های دوستان کاملا آشنا شدم باهاش.متاسفانه من سعادت آشنایی باهاش رو نداشتم،در واقع من وبلاگ نویس های کمی رو میشناسم و این بانوی عزیز رو اصلا نمیشناختم.یه ویولت سالهای قبل برای من کامنت میزاشت همیشه که ایشون نبودن.خدا رحمتش بکنه.

من از مرگ و مردن میترسم،خصوصا الان که عزیز دل حامله هست و قراره پدر بشم.دلم میخواد بزرگ شدنش رو ببینم و انسان صالح و پاکی رو تحویل جامعه بدم.سابق بر این گاهی آرزو میکردم که بمیرم و خلاص بشم از این دنیا ولی هر چی که سنم بالاتر میره جون عزیزتر میشم و آدمی پیر چو گشت عمر گران میگردد.

اون وقتها هم که آرزوی مرگ میکردم تقصیر پدر و مادرم بود که همش دعوا میکردن توی خونه و خونه مثل جهنم بود برام.اینقدر بابای من با ننه ام دعوا میکرد و تو سر ما میزد که روزی که مُرد یک قطره اشک هم نریختم.خدا رحمتش بکنه پدر خوبی نبود ولی ازش کینه ای به دل ندازم.

امروز که جمعه بود تمامش دراز کشیده بودم و استراحت میکردم و یه فیلم هم از دایی گلم برندون فریزر دیدم به اسم Bedazzled که فیلم قشنگی بود و طنز بود.

خانوم ف گفت سکه های پارسیان تقلبی زیاد دارن و توی دلم خالی شد و نمیدونم حالا این سکه ای که من خریدم اصل هست یا تقلبی،کاش راهی بود میفهمیدیم چه سکه ای اصل هست؟

دیگه چیز خاصی ندارم واسه گفتن جز این که دنیا محل گذره،با هم و با آدمهای دیگه مهربون باشیم،زندگی رو سخت نکنیم واسه همدیگه.همین.

تو هم اگه واسه خوب بودن اول از خودت شروع کردی پس یه بوس به جسیکا چستین بده.

نظرات 1 + ارسال نظر
دکتر غمگین شنبه 22 اردیبهشت 1403 ساعت 22:59

از جای معتبر بگیرید طوری نمیشه

والا از ملاصدرا گرفتم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد